جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

نداهای خوش داخلی – حمید سالک

اگر قرار است اتحادی صورت بگیرد، بیانیه و منشورهایی از این دست شاید بهترین محور توافق باشد. علاقمندان حل مشکلات ایران، با نگاهی درونگرا و به دور از تمسک جستن به این یا آن قدرت بین المللی، می توانند منشور مشترک بیست نهاد صنفی و مدنی را نقطه شروع مناسبی بدانند. این جمع  قادر خواهند بود در گفتگویی انتقادی درون مرزی و برون مرزی، با اولویت به نگاه هایی که در میدان حاضر هستند، مقدمات همبستگی برای گذر از این رژیم ناکارآمد و حکمرانی ناسازگار با جامعۀ پوست انداخته ایران فراهم کنند

در پی انتشار مقاله “تبر به دستانی سوار بر اتوبوس مجانی” بازخوردهای متفاوتی صورت گرفت. عده ای نویسنده را به دست نوازش و گروهی به شلاق مذمت نواختند. هر دو بسی نیکو و خجسته است. کلمات مهرآمیز را تنها به حساب محبت باید گذاشت و زنهار منتقدین را به دیدۀ منت باید پذیرفت. اگر در این روش بکوشیم، حتما چراغ گفت و شنود برافروخته شده، در فضایی روشن، کلام نقش درخور خود را می یابد. به این ترتیب روش سودمند هم فهمی به جای رویه منسوخ اقناع جایگزین شده، تا شاید در سایه آن بتوان مسیر راه مشترکی را هموار کرد. اگر این مهم حاصل نیآمد، حداقل دیدگاه ها در فضایی دور از خصومت طرح شده است.

انتقادها حول دو محور اساسی شکل گرفته بود. نکته اول طرح ایجاد تفرقه در صفوف متحدین از مسیر طرح این نوشتار و دوم فقدان راهکار در برابر روش مورد نقد. در این مقاله تلاش بر آن است که دیدگاه های نگارنده مقاله فوق الذکر در باره موارد انتقادی طرح گردد.

در مورد امور اتحاد و تفرقه در ابتدا بهتر است روشن شود اتحاد بر چه اساسی و با چه هدفی باید صورت بگیرد و خود معنی وحدت چیست. واژه های اتحاد و وحدت همچنان که روشن است دارای یک ریشه هستند و به معنای یکی شدن است. در عالم سیاست بیشتر به این صورت شاید بشود تعبیر کرد که چند فرد حقیقی و یا حقوقی که از یکدیگر متمایز هستند، بر سر رسیدن به هدفی مشترک، با توافق بر موازینی روشن دست اتحاد به یکدیگر می دهند. مثلا دشمن مشترکی و یا هدف واحدی  وجود دارد. برای شکست آن دشمن مشترک و یا دسترسی به آن نقطه مشترک این گروه ها به یکدیگر قول پشتیبانی و هماهنگی می دهند. به عنوان مثال اتحاد جمهوریخواهان با هدف استقرار یک نظام جمهوری تشکیل شده است. این اتحاد عضو بالادستی و اعضای تابع ندارد.

 این امر شاید متفاوت است از آن چه که به عنوان ائتلاف نام می گیرد. به عنوان مثال حداقل در چندین انتخابات اخیر اسرائیل این اتفاق افتاده است. هیچ حزبی  قادر به کسب اکثریت لازم برای تشکیل دولت نشده است. یک حزب، نظیر لیکود، صاحب بیشترین رای  در مرکز قرار می گیرد. بقیه احزاب با آرای کمتر که حداقل اشتراک منافع را  با حزب اصلی دارند، در حاشیه به کمک هم می آیند. این ائتلاف به قصد شکست مثلاً لاپید یا گانتس و احزاب آنها شکل می گیرد. در این مورد انتخاباتی صورت می گیرد. بر اساس آرا و یا حداقل نظرسنجی های قبل از انتخابات برتری یک حزب یا جریان بر دیگران مشخص است. در نتیجه احزاب ضعیف تر باید بیشتر گذشت از خود نشان دهند.

در مورد مسئله نشستی که در جرج تاون صورت گرفت، صحبت از ایجاد اتحاد و همبستگی بین تمامی نیروهای هوادار سرنگونی جمهوری اسلامی در میان آمد. به این ترتیب باید تصور کرد که تمامی کسانی که قرار است با این هشت نفر اتحاد کنند، همان حقوقی را دارند که این هشت نفر دارند. در این صورت باید فرصت مساوی برای همه افراد حقیقی و حقوقی پیش بیآید که بتوانند در کنار هم مقدمات این اتحاد را فراهم کنند.

آیا این فرصت مطرح شد تا امکان مساوی در اختیار همه قرار بگیرد. آیا در مورد این “اتوبوس مجانی”، امکانات، شرایط، ظرفیت ها و بقیه مسائل مربوطه، با مسافران احتمالی آینده هیچ مشاوره مقدماتی صورت گرفته بود؟ در حقیقت آن چه که مهم بود قیمت بلیط اتوبوس نبود. مشخصات اتوبوس بود که باید برای مسافران اتوبوس کارکرد داشته باشد. ممکن است اتوبوس به مسیری برود که برای مسافری مثل من، نامعلوم و حتی آدرس اشتباه باشد. آن وقت اگر مبلغی تشویقی هم ضمیمه بلیط اتوبوس باشد به کار من مسافر نخواهد آمد.

امر اتحاد در یک زمینه گفتگوی انتقادی شکل می گیرد. مایکل آلن گلیسپی، استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه دوک، معتقد است که گفتگوی انتقادی باعث شکستن دگم ها و سنت های اشتباه می شود. او معتقد است که سنت های ناتوان در مقابل انتقاد پابرجا نخواهند ماند. این استاد برجسته ادعا می کند که در طول زمان، جوامع محدودیت هایی بر گفتمان ها و گفتگوهای انتقادی ایجاد کرده اند، که عملا مانع استقرار یک زندگی مناسب و خوب برای مردمشان شده است.

اگر عادت نکنیم که در یک روند انتقادی، نظرات یکدیگر را چکش کاری کنیم، به بهانه وحدت و یا هر علت دیگری، هر دست آورد همسان سازی به درجاتی از تزلزل و ناپایداری دچار می گردد. حتی گاهی به شکل خطرناکی به هژمونی صدای غالب منجر می شود. هیچ تضمینی وجود ندارد که این نیرویی که پژواکی بلند تر داشته است، مسیر درست را انتخاب خواهد کرد.

در ابتدای انقلاب اتحادی که برای سرنگونی سلطنت شکل گرفت، چون این خصیصه مهم را به همراه نداشت، عملا به استبدادی به مراتب خشونت بارتر، عقب مانده تر و ناکارآمدتر منجر شد. هر صدای مخالفی، نظیر مقاله رحیمی، به عنوان تفرقه افکن در نطفه خفه شد. اگر صدای نعلینی را که بختیار مطرح کرده بود درست شنیده بودیم و در هیاهوی غوغای وحدت گم نمی شد، امروز شاید ناچار به پذیرش این همه مکافات نبودیم.

اگر به دنبال وحدت هستیم باید در عمل شخصی و یا جمعی فرد محوری را کنار بگذاریم. اینکه در هر گردهمایی و راهپیمایی عکس های افرادی برجسته شود، باید به شدت از سوی صاحبان آن نشانه ها و عکس ها تقبیح شود. نباید کار دشواری باشد که از هواداران خود بخواهیم این عکس ها و نشانه ها را برای مراسم گروهی و سازمانی خودشان نگه دارند. القاب و سمت های انتسابی باید کنار گذاشته شود. اینکه به چند نفر از طرف رسانه ها و یا عوامل برگزاری یک نشست عناوینی نظیر برجسته، شاخص و مهم عطا شود و این اشخاص واکنشی نشان ندهند، نشان از دوری از امر اتحاد دارد. اینکه فرد محوری باب شود همیشه خطرناک است. مثلا کسی مدعی شود که اگر تا زمانی که ایشان هستند امکان ندارد موقعیت زنان در این جنبش تضعیف شود، ندای اتحاد محور با بقیه نیست. اینکه شخصی مدعی شود، “ما مردم ایران” در فلان کنفرانس شرکت می کنیم تا خواست های خود را با جامعه بین الملل تشریک کنیم، نشانگر روح وحدت جویی نیست.

کسی می تواند نماینده مردم ایران برای هرگونه مذاکره بین المللی باشد، بنا بر ادعای رضا پهلوی در نشست رسانه ایران اینترنشنال و یا مصاحبه اسماعیلیون با بی بی سی، که نمایندگی را در یک روش دموکراتیک کسب کرده باشد. بعید می دانم تا به حال کسی صاحب این موقعیت شده باشد.

این راهپیمایی ها اگر به قصد همبستگی است باید محل اظهار نظر تمامی مخالفین نظام جمهوری اسلامی از هر نحلۀ فکری، عقیدتی و یا سیاسی باشد. نمی شود که بلندگو در اختیار گروه خاصی باشد و باز از اتحاد سخن گفت.

بنا بر استدلالات فوق الذکر، این نشست یک جلسه برای ایجاد همبستگی عمومی بین تمامی مخالفین جمهوری اسلامی نبود. این می تواند بنیان تشکیل یک سازمان و یا حزب سیاسی باشد. البته نگارنده با آن مناقشه ای ندارد. اما در هر دو صورت، چه در مسیر ایجاد یک اتحاد و یا خلق یک سازمان سیاسی مستقل، هر شهروندی حق دارد انتقادات و نظرات خود را در مورد نقاط ضعف بیان کند. اگر این باعث به هم خوردن اتحادی هم باشد، اگر چه خودخواهانه به نظر آید، بهتر است آن اتحاد شکل نگیرد. چرا که از اساس دچار مشکل بوده است که با نقد یکی مثل من بخواهد از هم بپاشد.

اما در مورد بحث راهکار باید ادعا کنم که شاهد از غیب رسید. از نگاه راقم این سطور خط مشی این حرکت بزرگ ” زن زندگی آزادی” باید از درون سرچشمه بگیرد. منشور مشترک بیست نهاد صنفی برای درخواست های حداقلی آنها  سرآغاز و طلیعه مثبتی در همین زمینه است. اگر کسی دل در گرو حل مشکلات آن ملت دارد، می تواند به آن بیآویزد. به معنای ساده تر اگر قرار است اتحادی صورت بگیرد، بیانیه و منشورهایی از این دست شاید بهترین محور توافق باشد. علاقمندان حل مشکلات ایران، با نگاهی درونگرا و به دور از تمسک جستن به این یا آن قدرت بین المللی، می توانند این منشور را نقطه شروع مناسبی بدانند. این جمع  قادر خواهند بود در گفتگویی انتقادی درون مرزی و برون مرزی، با اولویت به نگاه هایی که در میدان حاضر هستند، مقدمات همبستگی برای گذر از این رژیم ناکارآمد و حکمرانی ناسازگار با جامعۀ پوست انداخته ایران فراهم کنند.

عللی که باعث می شود این منشور مقدمه و پایه مناسبی برای گفت و شنودهای بعدی باشد می تواند به شرح زیر باشد.

۱. این منشور برای اولین بار نقطه درستی را هدف گرفته است. این نقطه درست مشکلات حاصل از یک حکمرانی نادرست است. با حکمران به تنهایی روبرو نشده، آن را تنها مسئله نمی داند و بخشی از کل مسئله اصلی می داند. به عبارت دیگر ارتباط تام و تمام با شعار زن زندگی آزادی دارد که آن هم روش حکمرانی را هدف گرفته است. پرداختن به جزئیات این منشور خود مجالی جداگانه می خواهد 

۲. این منشور از طرف سازمان هایی منتشر می شود که در گذشته و حال درگیر مشکلات داخلی حوزه مربوطه بوده اند. در پی گیری این مشکلات با موانع واقعی روبرو شده اند. در عین حال برای برطرف کردن این موانع راه حل هایی را مد نظر قرار داده اند. به عبارت دیگر فقط مشکل را نمی بینند. برای آن راه حل هم دارند.

۳. افراد درگیر نگارش منشور مورد وثوق و اقبال فعالانه و یا حداقل هواداری منفعلانه جامعۀ هدف خود بوده اند. به عنوان مثال، فراخوان های کانون صنفی فرهنگیان توان سازماندهی اعتصابات و اعتراضات فرهنگیان را داشته است. از همین رو توانسته نظام را به چالش بگیرد. باز به همین دلیل مسئولین این نهاد بارها به زندان های طویل المدت و یا کوتاه مدت گرفتار آمده اند.

۴. اکثر این نمایندگان واقعی جامعه مدنی ایران، در عین درایت رهبری، شجاعت ها و جسارت های واقعی را در میدان واقعی مبارزه، یعنی کوچه و خیابان های ایران نشان داده اند.

۵. نویسندگان این منشور با اینکه درخواست روابط عادی با تمام کشورهای دنیا را یکی از خواسته های خود قلمداد کرده اند، نگاهی درونی دارند و اعتقاد دارند مشکل از درون حل می شود. بنابراین رو به سوی گروه های فعال مدنی دارند که دست در دست هم بگذارند تا میهن خویش را کنند آباد.

اکنون که این نغمه و ندای داخلی خوش الحان به گوش می رسد، نباید فرصت را از دست داد. هر علاقمند بهروزی آن سرزمین می تواند حمایت خود را از این منشور اعلام کند. این پشتیبانی منعکس در یک گفتگوی ملی، انتقادی و با مشارکت همه ایرانیان در، داخل و خارج، می تواند سر منشا و زیرساخت  سازه ای شود که در آینده جهت تغییر روش حکمرانی در ایران به کار مردم و رهبران آتی بیآید.

https://akhbar-rooz.com/?p=193425 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x