علی کریمی که از او انتظار می رفت راه تختی را در پیش بگیرد و برای آزادی و کرامت ایرانیان بجنگد، قدم در مسیر شعبان جعفری گذاشته و به حمایت تمام قد از رژیم دیکتاتوری شاه و بازگشت سلطنت می پردازد.
اخیرا او در توییتی با توهین به مردم ایران که به صورت جمعی در انقلاب ۵۷ شرکت کردند می گوید که « شاه فـــــــرار نکرد!! شاه رفت تا به حمـــــــاقت مردمی احترام بگذارد که گمان میکردند با رفتن او آخوندها ایران را بهشت میکنند.»
اما باید به ایشان یادآور شد که شاه نه تنها در انقلاب ۵۷، که در سال ۳۲ نیز فرار کرد تا بعد از کودتای امریکایی ها سرفرازانه و پیروزمندانه بر مردم آزادی خواه و سرکوب شده ایران حکومت کند. به همین دلیل است که او به جای امریکا به مصر می رود به امید اینکه کودتایی خونین، انقلاب را در هم بشکند.
در سند زیر که جلسه شورای امنیت امریکا در ۱۳ دی ۱۳۵۷ است، به روشنی تصمیم گرفته می شود که شاه از ایران برود و اقامتگاهی برای او در امریکا در نظر گرفته شود. کمتر از دو هفته پس از این جلسه، مخفیانه و بدور از اطلاع مردم و خبرنگاران، شاه ایران را ترک میکند.
از نکات مهم دیگر این سند،تاکید بر حمایت از اعمال خشونت توسط ارتش است و عدم اعزام هواپیماهای خریداری شده توسط ایران در حکومت بختیار است که او خودسرانه با لغو قرارداد های نظامی ضرر هنگفتی به مملکت می زند تا امریکایی ها زیان نکنند!
ویدیوی زیر که اولین روز خروج شاه از ایران را گزارش می دهد می گوید او به راحتی می توانسته به امریکا برود ولی در مصر می ماند.
در ویدیوی زیر نیز که به همان روزها بر می گردد کارتر از حکومت بختیار و رژیم شاه دفاع می کند که همان تصمیمی است که در شورای امنیت گرفته اند.
ترجمه سند
یادداشت
کاخ سفید
واشنگتن
۳ ژانویه ۱۹۷۹ برابر با ۱۳ در ۱۳۵۷
یادداشت برای ثبت
موضوع: جلسه غیررسمی شورای امنیت ملی، ساعت ۱۲:۰۰ تا ۱:۱۵ بعد از ظهر
چهارشنبه، ۳ ژانویه ۱۹۷۹، اتاق کابینه
حاضران : رئیس جمهور، معاون رئیس جمهور، وزیر ونس، وزیر موقت دانکن، رئیس سیا ترنر، همیلتون جردن، زبیگنیو برژینسکی
۱. ایران. رئیس جمهور از حاضران پرسید که آیا به نظر آنها باید از شاه بخواهیم که کناره گیری کند؟
برژنسکی اشاره کرده که با این فرض مخالف است که مسئله این است که آیا ما بپرسیم و نه اینکه آیا مطلوب است که او کنار برود. ترنر اشاره کرد که شاه باید برود. ونس پیشنهاد کرد که از اقدامات شاه، از جمله تصمیم او برای ترک کشور حمایت کنیم، زیرا او فرصت بیشتری برای موفقیت به بختیار می دهد. رئیس جمهور گفت ما می توانیم فرض کنیم که تصمیم شاه است. برژنسکی استدلال می‌کرد که نباید خودمان را فریب دهیم که آنچه در بالا آمد توسط ایرانی‌ها به عنوان توصیه‌ای برای کناره‌گیری شاه تفسیر نمی شود. ما باید عواقب احتمالی این امر را برای دوستانمان در ایران در نظر بگیریم. به نظر می رسد کناره گیری ایالات متحده می تواند این کشور را وارد هرج و مرج یا حتی جنگ داخلی کند. ونس استدلال کرد که ارتش نمی تواند حکومت کند. رئیس جمهور اشاره کرد که پارلمان می تواند منبع ثبات باشد. یک ایران واقعا غیر همسو نباید به عنوان عقب نشینی آمریکا تلقی شود. (در این بین توافق شد که در صورت نیاز، آننبرگ پناهگاهی برای خانواده شاه و شخص شاه فراهم کند). معاون رئیس‌جمهور احساس می‌کرد که باید شاه را تشویق کنیم که بدون اینکه چنین گفته باشد، برود. رئیس جمهور اظهار داشت که مسئله اصلی این است که آیا خروج زودهنگام شاه به نفع ایالات متحده است یا خیر. ترنر گفت مطمئن نیست شاه می خواهد برود. دانکن پیشنهاد می کند که ژنرال هایزر باید فوراً به ارتش ایران در مورد تداوم ترتیبات نظامی ایالات متحده و ایران اطمینان دهد. برژنسکی استدلال کرد که اگر شاه مجبور به ترک شود، باید این را با تعهدات مشخص به ایران جبران کنیم تا اگر بدتر شد و خشونت اعمال شد، ارتش ایران از حمایت نظامی ایالات متحده مطمئن شود.
تصمیم بر این شد که کابلی برای شاه ارسال شود که نشان دهد در راستای تصمیم وی برای خروج از کشور پس از تایید بختیار، ایالات متحده آماده است تا از او برای مدت اقامتش در اینجا پذیرایی کند. همچنین توافق شد که ژنرال هایزر فوراً با پیامی برای ارتش ایران مبنی بر اینکه ایالات متحده از آنها حمایت کامل می کند، صرف نظر از شرایط سیاسی گذرا ، به ایران عزیمت کند و ما از رهبران نظامی ایران می خواهیم که کشور را ترک نکنند.
در مورد دیگر: (۱) تصمیم گرفته شد تا پس از تشکیل دولت بختیار، اسکادران اف-۱۵ به ایران (مترجم : بر روی ایران خط کشیده شده و عربستان سعودی نوشته شده است.) اعزام نشود. هنگامی که چنین استقراری صورت می گیرد، هم اسرائیل و هم مصر باید مطلع شوند. (۲) رئیس جمهور با حذف برخی از تجهیزات و پرسنل حساس ما از دو تأسیسات ایالات متحده موافقت کرد. (۳) اقدامات پیشگیرانه در مورد تجهیزات نظامی حساس ایالات متحده نیز مورد بحث قرار گرفت.
۲. نیکاراگوئه. توافق شد که ایالات متحده از یک همه پرسی تحت نظارت نزدیک OAS اما نه کنترل مستقیم حمایت کند. با وجود مخالفت های سوموزا، ثبت نام و رای گیری باید با هم ترکیب شوند. ایالات متحده از موضع FOA در مورد سه موضوع بحث برانگیز دیگر، از جمله جمله بندی واقعی همه پرسی حمایت خواهد کرد.
در پایان این نشست، برژنسکی اظهار داشت که نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که به نظر می‌رسد هر اقدام آمریکا در قبال ایران نشان‌دهنده عدم تعهد است. تخلیه غیرنظامی، حذف پرسنل و تجهیزات، تشویق غیرمستقیم شاه به ترک. این امر مسلماً پیامدهای سیاسی خواهد داشت.
وزیر دانکن قرار است امروز متن دستورالعمل های هایزر را توسط c.o.b ارسال کند. موافقت شد که دستورالعمل ها باید به ویژه قوی و مثبت باشد.
وزیر ونس برای سالیوان تلگرافی برای شاه بفرستد.
خدمتتان می نویسم که علی کریمی تا زمانی که در ایران و در دل استبداد حرف حق میزد محترم بود. در خارج از کشور در مسیر اشتباهی افتاد. متاسفانه شد آنچه نباید میشد. انحراف مسیر یک سلبریتی تاثیرگذار از حامی مدنی یک جنبش مدنی به حامی اصلی یگ گرایش سیاسی که میل به بازگشت به گذشته یعنی سلطنت مخلوع دارد. مساله من با شخص کریمی نیست با جریانی است که استبداد را با استبداد مقایسه میکند. این مقایسه از نظرم انحرافی است. علی کریمی بعد از خروج از ایران بد بازی میکند. او عملا در خدمت ارتجاع است. تاریخ را تحریف میکند و مردم را به خاطر گذشته ای ندامت میکند که یکی از تقصیرکاران اصلی اش همان محمدرضا پهلوی بود که گفت صدای انقلابتان را شنیدم و اشتباه کردم. حالا علی کریمی ابزار جریان رسانه ای شده که می‌خواهد به جای نشان دادن آینده دموکراتیک، گذشته ارتجاعی را رنگ کند و به مخاطب خسته از فشار استبداد بفروشد، چون صورت مساله فاجعه بار است .علی کریمی ها هم یک مشکل اساسی دارند؛ آنها قادر به تشخیص مساله نیستند و در د
محمود ایرانی
اولا قیاس علی کریمی با تختی درست نیست. تختی برآمده از مبارزات مصدق و مبارز همراه با جبهه ملی بود و در قلب مردم و اندام و جوارح جامعه جا داشت. روحیه ضد استبدادی و ضدسلطنتی دیکتاتوری محمدرضا شاه از او قهرمانی ساخت که بعد از دهه ها در جایکاه فرا قهرمانی قرار دارد. علی کریمی نیز فوتبالیستی بود که در نزد طرفداران تیم پرسپولیس محبوب بود ولی متاسفانه وقتی قامت بر علیه جمهوری اسلامی راست کرد انتخاب های درستی نداشت و با اپوزوسیون واقعی و فهیم پیوند الفت برقرار نکرد و مضاعف برآن سعی نکرد شور انقلابی خود را با سلاح شعور صیقل دهد. در نتیجه اپوزوسیون واقعی را نشناخت و در گذر زمان در دامچاله پهلویستی ها افتاد. ایشان توان تحلیل نداشت و تاریخ را نخوانده بود تا دریابد که شاه دقیقا فرار را بر مقاومت ترجیح داد و فکر کند با رفتن از ایران همچون ۲۸ مرداد از خارج کشور بر تخت شاهی جلوس خواهد کرد اما این بار آن رویا دست نیافتنی شدد و کابوسی شد که محمرضا با تاخیر دریافت که نتیجه فرار آن شد که دیدیم.
استبداد و ارتجاع مشروعه شیعی همتا ندارد. آقای حنیف یزدانی ، شما و همفکران ات سُرنا را از طرف گشادش می دمید
جنبش مشروطه از همان اول در چنبر « بزرگراه شیخ فضل الله نوری» ها گیر کرد.اگر واقعا اهل منطق و مطالعه هستی از «ب» بسم الله شروع کنید تا ببینید چه کسانی برای آزادی ، استقلال ، قانونمداری ، پیشرفت و عدالت اجتماعی و دیگر نیاز های اساسی جامعه ی ایرانی تلاش مثبت داشتند و منشاء خدمات بودند و کدامین نیروها در عالم هپروت منتظر ظهور امام دوازدهم به خرابکاری و تعلیمات و تبلیغات خرافی و ارتجاعی روی آوردند.اعتراض به استبداد و دخالت قدرت های خارجی به هیچ عنوان به روحانیون مرتجع این حق را نمی داد که آب را گل آلود تر کنند.از مشروطه تا امروز جانهای بسیاریدر راه استقلال و آزادی و اعتراض به دیکتاتور هافدا شدند ولی بسیاری از آنها هرگز تَرّه ای برای روحاینون مرتجع خُرد نکردند.آیا شما نمی دانید یا خود را به نفهمی میزنید که درسال ۴۱ مذهبی ها همه چیزرا خراب کردندومشروعه اوردند.شما وبنی صدرکجا بودید؟
انگلیسها رضا شاه را اوردند و حمایت کردند حتی دستمزد سربازهایش را دادند و از نظر اطلاعاتی و نظامی کمکش کردند تا قدرت بگیرد اما همینکه کمی قدرت گرفت متوهم شد و رفت با فاشیستهای هیتلری دست همکاری ااد راه آهن شما را با کمک المانها راه اندازی می کند تا هم پشت جبهه ی انگلیسها در هند و هم پشت جبهه ی روسها کارهای لجستیکی انجام دهند . و بعد از اشغال ایران دمش را گرفتند تبعیدش کردند به موریس . محمد رضا شاه را باز انگلیسها بجای رضا شاه نشاندند اما در سال ۱۳۳۲ که به ایتالیا فرار کرد دوباره بازگرداندند و او هم تا قدرت گرفت اعلام کرد که دیگر قراردادهای نفتی را تمدید نمی کند بعد از ۱۹۸۰ هم یادمان هست که ریگان – تاچر با سیاست نئولیبرالی و ترک دولتهای رفاه روی کار امدند و این کار بنیادی آنها از سال ۱۹۷۶ بود پس از انکه شاه به سمت سیستم تک حزبی رفت و امریکا با عربستان توافق کرد قیمت نفت کاهش یابد شاه دچار تورم شدید شد و ناتوان از اجرای پروژه هایش شد و خیلی زود خمینی را بعنوان آلترناتیو معرفی کردند شاه خلع