پلتفرم جهانی ضدامپریالیستی : «مبارزهی فلسطینیها جزئی جداییناپذیر از مبارزهی کل بشریت است» [۱]
پلتفرم جهانی ضد امپریالیستی
سه شنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۲۳
همهی ضدامپریالیستها باید محکم و بدون شرم در کنار نیروهای مقاومت و آزادیبخش ملی بایستند.
وقتی ریشههای مسئلهی فلسطین را درککنیم، میتوانیم بفهمیم که چرا حل آن بدون غلبه بر انگیزهی امپریالیستی برای تسلط بر خاورمیانه غیرممکن است.
بیانیه زیر توسط پلتفرم جهانی ضد امپریالیستی صادر شده است.
*****
در حالی که مردم فلسطین وارد آخرین مرحلهی مبارزهی ۷۵ سالهی خود برای آزادی از اشغال [همراه با] نسلکشی صهیونیستی میشوند، پلتفرم جهانی ضدامپریالیستی حمایت کامل و بیقیدوشرط خود را از نبرد عادلانهی دفاع از خود و رهایی ملی فلسطین قاطعانه اعلام میکند.
امروز این جنگ بار دیگر به درگیری علنی و مسلحانه تبدیل شده است. در زمانهای دیگر از طریق راههای مسالمتآمیز – از جمله کارزارهای رسانهای، تحریم، فعالیتهای سلب سرمایه و تحریمها (BDS)[۲]، دیپلماسی بینالمللی، اعتراض تودهای و نافرمانی مدنی انجام شده است.
تدابیر مسالمتآمیز، باعث پیروزی فلسطینیان در دادگاه افکار عمومی و حقوق بینالملل شدهاست. صدها قطعنامه که با اکثریت قاطع مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسیدهاند، قاطعانه از حقوق آنها حمایت کرده و توجه را به جنایاتی که [اسرائیل] علیه آنها مرتکب شده، جلب کردهاند. شرکتها و مؤسسات خیریه در سراسر جهان از سرمایهگذاری در فعالیتهای شهرکسازی غیرقانونی و شرکتهایی که از اشغال غیرقانونی سود میبرند، خودداری کردهاند.
سازمان ملل متحد بارها جهانیان را فراخوانده است تا برای متوقفساختن اشغال غیرقانونی و تسهیل بازگشت آوارگان فلسطینی به خانههایشان اقدامکنند. این سازمان بارها و بارها و به صراحت حق مسلم خلق فلسطین برای مقاومت به هر وسیلهای که لازم باشد، [رفع] اشغال سرزمینهایشان در برابر رژیم نژادپرستانهی اعمال شده از سوی اشغالگران و وضعیت محاصرهای که تحت آن مجبور به مقاومت هستند، را به رسمیت شناخته است.
اما در جهانی تحت سلطهی امپریالیسم، اسرائیل صهیونیستی در عمل نشان داده است که مورد جداگانهایست. وضعیت ویژهی آن به عنوان یک [رژیم] تحتالحمایهی ایالات متحده، به آن مصونیت بالفعل در برابر قوانین بینالمللی داده است، قوانینی که خود را در برابر قدرت امپریالیستی ناتوان و بیربط نشان دادهاند. اسرائیل با نادیده گرفتن خواست اکثریت عظیم بشریت، با زیرساخت روابط عمومی غربی چنان تحت حراست واقع شده است که حتی در شرایطی که همهی هنجارهای دموکراسی، قوانین بینالمللی و شرافت انسانی را زیر پا میگذارد، مدام از سوی رسانههای شرکتی به عنوان «تنها دموکراسی در خاورمیانه» توصیف میشود.
صهیونیستها با توجه به مصونیت حمایتی از سوی امپریالیسم انگلیسی-آمریکایی[۳]، به جای جلوگیری از اجرای پروژهی شریرانهی استعماریشان در پاکسازی قومی، به طور فعال مورد کمک آنها بودهاند – از طریق بیرون راندن مردم بومی از سرزمینهایشان با اسلحه و ارائهی سه گزینه به آنها: ترک [سرزمینشان]، پذیرش وضعیت غیرانسانی موجود درجهی سه (برده)، یا تلفشدن.
اما پروژهی استعماری صهیونیستی برای موفقیت درازمدت احتمالی، خیلی دیر انجام شد. استعمارگران آن را در دوران رهایی ملی تأسیس کردند – دورانی که با اولین شلیکهای انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه افتتاح شد – ممکن است استعمارگران با قدرت آتش بسیار زیاد از سوی خود آن را شروع کرده باشند، اما آنها هرگز به متقاعدکردن خلق بومی به تسلیم، نزدیک نبودهاند.
در حالی که بسیاری از فلسطینیها در سراسر جهان پراکنده شدهاند، اکثریت آنها باقی ماندهاند، نه وضعیت بردگی خود را پذیرفتهاند و نه مطیعانه در حال ناپدیدشدن از صحنه هستند. در واقع، نسل جدید مبارزان مقاومت، مانند پدران و پدربزرگهایشان و قبل از آنها، به صراحت گفتهاند که ترجیح میدهند روی پاهای خود بمیرند تا روی زانوهایشان زندگی کنند.
با چنین روحیهای، مهم نیست تاریخ چه فراز و نشیبهایی داشته باشد، چه دشواریهایی که باید بر آن غلبهکنند، پیروزی نهایی مبارزات رهاییبخش تضمین شدهاست.
ایجاد پایگاه شهرکنشینان استعمارگر اروپایی در خاورمیانه [اسرائیل] تصادفی نبود. پس از اینکه نیروی دریایی بریتانیا در سالهای اولیهی قرن بیستم سوخت خود را به نفت تغییر داد، شروع به شکلدادن طرحها کردند – درست زمانی که دریافتند دریاچههای عظیم نفت در زیر شبهجزیرهی عربستان قرار دارند. مهاجرت صهیونیستی تحت نظارت استعمارگران انگلیسی بلافاصله پس از جنگ جهانی اول آغاز شد.
تفکیک رسمی فلسطین و ایجاد «دولت یهودی» اسرائیل در سال ۱۹۴۸ با جنایات نازیها علیه یهودیان اروپایی «توجیه» و با موجی از همدردی بینالمللی به انجام رسید، اما صهیونیستها بلافاصله نسلکشی خود را آغاز کردند تا زمینی را که به آنها اعطا شده بود، از ساکنان فلسطینی پاکسازی کنند و تمام سرزمینهایی را که در تقسیم اولیهی کشور به آنها اختصاص داده نشده بود، تصرف کنند.
چیزی که باید اساساً در مورد اسرائیل درک شود، این است که اسرائیل یک ساختهی مصنوعی از سوی امپریالیسم است. در اصل، «کشور» یا «ملت» نیست. یک پایگاه نظامی است که در خدمت منافع انحصارات نفتی بریتانیا و آمریکا، سازندگان و تأمینکنندگان مالی تسلیحات است. اروپاییهایی که در آنجا مستقر شدند، پیمانی شیطانی[۴] بستند: آنها فرزندان خود را طوری تربیت میکردند که در ازای یک وضعیت ممتاز و استاندارد زندگی بهتری نسبت به همسایگان عرب خود، سگهای مهاجم گوشبهفرمان مسلح امپریالیسم در خاورمیانه باشند و مردمان کل منطقه را پایین نگه داشته و به حفظ کنترل بر منابع آنها کمک کنند.
هر نابرابری، هر قباحتی، هر توحشی از این پیمان سرچشمه میگیرد. امپریالیستها نیروی جنگی ارزان و با انگیزهی بالایی دارند، در همین حال رسانهها و سیاستمداران غرب میتوانند «همبستگی» خود را ابراز کنند، در حالیکه هیچگاه به دخالت یا مقصر بودن جنایات اسرائیل اعتراف نمیکنند.
پس از تحقیر بالاترین فداکاری فلسطینیان در جریان روند صلح اسلو در سال ۱۹۹۳، زمانی که نیروهای متحد سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)[۵] از حق خود بر ۷۸ درصد از فلسطین تاریخی در ازای به رسمیت شناختن و حق حاکمیت در مورد ۲۲ درصد باقیمانده صرفنظر کردند و [سند آن را] امضا کردند، باید برای همه روشن شده باشد که اکنون تنها یک راه حل باقی مانده است. صهیونیستها با تلاش برای گرفتن تمام فلسطین برای خود، پایان اسرائیل را تضمین کردهاند.
تا زمانی که یک کشور سکولار فلسطین تشکیل نشود، در خاورمیانه صلح برقرار نخواهد شد. کشوری که در آن همه در برابر قانون برابر هستند، در آن حقوق پناهندگان برای بازگشت به خانههایشان نه تنها به رسمیت شناخته میشود، بلکه عملاً اجرا میشود، و در آن تمام ساختارها و سازوکارهای نژادپرستانه، آپارتاید به طور کامل نابود میشوند، به طوری که مسیحیان، مسلمانان ، یهودیان و کسانی که اظهار بیدینی میکنند، میتوانند با یکدیگر بر اساس شرایط برادری و برابری زندگی کنند.
اولین گام برای این امر، شکستن حمایت امپریالیستی آمریکا و انگلیس از دولت فاشیست، برتریطلب و آپارتاید اسرائیل خواهد بود. باید به مصونیتی که توسط حمایت امپریالیستی ایالات متحده در سازمان ملل و رسانههای امپریالیستی [به اسرائیل] اعطا شده است، پایان داد.
بدون این حمایت امپریالیستی و چاه ویل بودجهی امپریالیستی، روشن است که جامعهی اسرائیل میتواند از تضادهای ذاتی خود جدا شود.
ما در پلتفرم از هر حرکتی در خاورمیانه که در جهت به انزوا کشاندن و نابودی پروژهی شهرک نشینی-استعماری صهیونیستی گرایش داشته باشد، حمایت میکنیم. مقاومت در برابر سلطهی امپریالیستی که نهتنها در فلسطین بلکه از سوی خلقهای ایران، لبنان، عراق، سوریه و یمن صورت گرفت، موقعیت اسرائیل را در منطقه به شدت تضعیف کرده است، همانگونه که نزدیک شدن ایران و عربستان با میانجیگری چین نیز به شدت آن را تضعیف کرده است.[۶]
هرچه بتوان بر اختلافات ایجاد شدهی امپریالیستی بین خلقهای خاورمیانه غلبه کرد، اسرائیل آسیبپذیرتر و منزویتر و حمایت از مقاومت فلسطین قویتر خواهد شد، مقاومتی که نهتنها برای رهایی آنها بلکه به نمایندگی از کل منطقه انجام میشود که پیشرفت و توسعهی آن دهها سال به دلیل جنگ و سلطهی امپریالیستی متوقف شده است.
مبارزهی مردم فلسطین علیه نسلکشی مورد حمایت امپریالیستها، بخش مرکزی مبارزهی جهانی علیه سلطهی امپریالیستی است. تمام بشریت مترقی باید به طور کامل و بدون قید و شرط از آن حمایت کند.
امروز اخباری از محاصرهی کامل میلیونها نفر از ساکنان فلسطینی زندان روباز یعنی نوار غزه میشنویم. این مردم که از زمینها و خانههای خود آواره شدهاند و در پرجمعیتترین مایلهای کرهی زمین جمع شدهاند، اکنون بدون غذا، آب، تجهیزات پزشکی یا برق نگهداری میشوند در حالی که بمبها بر ساختمانهای آپارتمانی مرتفع پر از خانوادههایی که دیگر جایی برای رفتن ندارند، میبارد.
فقط برای تأکید بر این نکته، حتی زمانی که سازمان ملل خواستار ایجاد کریدورهای بشردوستانه برای امکان خروج غیرنظامیان بود، گذرگاه رفح بین غزه و مصر – تنها خروجی ممکن از نوار غزه – بمباران شد. بار دیگر سلاحهای شیمیایی ممنوعهی بینالمللی از جمله فسفر سفید بر سر مردم ریخته شد. سازمان ملل متحد بار دیگر چنین ابزاری را غیرقانونی اعلام کرده و خواستار پایان محاصره شدهاست.
اما بهرغم همهی اینها، سیاستمداران و رسانهها در غرب به جای بازخواستکردن، جنایات اشغالگران را تبرئه و پنهان میکنند. آنها به منظور تلاش برای برابر نشان دادن مقاومت در برابر اشغالگران با ظلم اشغالگران، بار دیگر صفحات روزنامههای خود را با داستانهای ترسناک ساختگی پر میکنند.
این چهرهی واقعی رژیمی است که حتی در شرایطی که حامیان آن خواستار «محوکردن» دو میلیون زندانی غزه هستند، بر سرنوشت «غیرنظامیان» اشک تمساح میریزد.
و این تراژدی واقعی کسانی است که به امپریالیسم به عنوان نیابتهای فاشیستی آن در سراسر جهان خدمت میکنند: برای اینکه دیگران را غیرانسانی کنند، ابتدا باید خود را غیرانسانی کنند. این آنها هستند که خود را حتی بیشتر از کسانی که آنها را هدف قرار میدهند، در یک قفس آهنی گرفتار مییابند. آنها هستند که با تربیت فرزندانشان به نفرت و کشتن، ذهن آنها را با باور به تمایل پیچیده شده در نژادهای مسلط و تحت سلطه مسموم کردهاند.[۷]
آنها محکوم به بیداری دردناکی هستند. تلاش آنها بیهوده خواهد بود. ثابت خواهد شد که ابزارهای سرکوب فاشیستی که برای کنترل مقاومت فلسطین استفاده میشود، در نهایت به همان اندازه بیهوده هستند که در اوکراین، کرهی جنوبی، شیلی، آفریقای جنوبی و بسیاری از کشورهای دیگر در سراسر جهان بیهوده بودهاند.
در همین حال، وظیفهی ما به عنوان ضدامپریالیست این است که به کارگران در همه جا کمک کنیم تا ماهیت واقعی این درگیری را درککنند و موضعی در جهت ستمدیدگانی که مبارزهی آنها بخشی جداییناپذیر از مبارزهی همهی بشریت برای پایاندادن به سیستم وحشیانهی در خدمت سرمایهداری – امپریالیسم است، بگیریم.
ما تأیید میکنیم که با فشار برای جرم انگاری هر ابراز حمایت از فلسطین که اکنون در سراسر غرب در جریان است، از این وظیفه منصرف نخواهیم شد.
مرگ بر امپریالیسم و نیابتهای فاشیست آن در همه جا!
پیروزباد مقاومت!
[۱] https://thecommunists.org/2023/10/17/news/world-anti-imperialist-platform-statement-palestine-solidarity/
[۲] The Boycott, Divestment, Sanctions (BDS)
جنبش بایکوت، سلب سرمایه و تحریمها برای پایاندادن به حمایت بینالمللی از ظلم اسرائیل به فلسطینیان و تحت فشار قرار دادن اسرائیل برای تبعیت از قوانین بینالمللی. (م)
[۳] و نیز سایر امپریالیستها که مشاهده میشود وقیحانه تحت عنوان حق دفاع اسرائیل از خود، با آتشبس در غزه مخالفت کرده و با نسلکشی اسرائیل همراهی میکنند. (م)
[۴] Faustian pact
معامله با شیطان (به انگلیسی: Deal with the Devil) (که پیمان با شیطان، معاملهی فاوستی و معاملهی مفیستوفلسی هم گفته میشود) پیمانی است که بین یک شخص و شیطان یا یک دمون بسته میشود. به موجب این پیمان شخص یک چیز با ارزش اخلاقی یا معنوی مانند ارزشهای شخصی یا روحش را در ازای برخی منافع دنیوی یا مادی مانند دانش، قدرت یا ثروت به شیطان میفروشد. این موضوع ریشه در افسانهی دکتر فاوست و شخصیت مفیستوفلس و باور سنتی مسیحیان به افسونگری دارد.
تصور عمومی بر این است افرادی که چنین پیمانی میبندند به شیاطین قول میدهند که کودکان تازه بهدنیا آمده را بکشند یا آنها را به شیطان تقدیم کنند (در قرون وسطی و دورهی رنسانس بهواسطهی تعدد کودکانی که در بدو تولد جان خود را از دست میدادند بسیاری از ماماها به این موضوع متهم میشدند….) (م، نقل از ویکی پدیا)
[۵] the Palestine Liberation Organisation (PLO)
[۶] اگر چه آنچه تحت عنوان کشورهای محور مقاومت، صفآرایی قابلتوجهی را در منطقه در برابر صهیونیسم ایجادکردهاند و از منظر سلبی نقش قابلتوجهی در برابر سیاستهای نژادپرستانهی آن دارند، با این وجود این نقش سلبی مثبت لزوما در حوزهی ایجابی نیز با رویکرد مثبت و آنچه در همین بیانیه به صورت زیر ارائه شده است، همراه نیست :
« کشوری که در آن همه در برابر قانون برابر هستند، در آن حقوق پناهندگان برای بازگشت به خانههایشان نه تنها به رسمیت شناخته میشود، بلکه عملاً اجرا میشود، و در آن تمام ساختارها و سازوکارهای نژادپرستانه، آپارتاید به طور کامل نابود میشوند، به طوری که مسیحیان، مسلمانان ، یهودیان و کسانی که اظهار بیدینی میکنند، میتوانند با یکدیگر بر اساس شرایط برادری و برابری زندگی کنند.»
تجارب زندگی اجتماعی و سیاسی در ایران نزدیک به نیم قرن پس از انقلاب سال ۵۷ و به قدرت رسیدن اسلام سیاسی نشان میدهد که تبعیض بر اساس تعلقات مذهبی و گرایشات سیاسی و …، جزئی جداییناپذیر از ساختار و ویژگیهای شیوهی حکمرانی حاکم بر ایران است. از این رو به هیچ وجه موضوع به این سادگی نیست که همهی مخالفان تبعیض نژادی و آپارتاید اسرائیل (و به صورت مشخص حاکمیت ایران) لزوماً مدافع حقوق دموکراتیک و جامعهای سکولار و عادلانه (چه برای فلسطین و چه برای ایران) نیز هستند. این نکتهی مهمی است که نباید از آن غفلت شود. (م)
[۷] Uber and Untermensch
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- اقتصاد نئولیبرال در آئینهی پژوهشهای اقتصادی: کارایی در بخشهای دولتی و خصوصی – برگردان: مسعود امیدی
- تحلیلی بر اعتصاب سراسری کارگران در صنایع زیرساختی و حیاتی کشور – مسعود امیدی
- بدعت قانونگذاری در بودجه: افزایش سن بازنشستگی و کاهش مستمری بازنشستگان – مسعود امیدی
- چه کسانی بزرگترین ضربه را به اعتبار تاریخی و اجتماعی چپ اصیل میزنند و باید شرم کنند؟ – مسعود امیدی
دست مریزاد آقای امیدی.
هم مقاله و هم ترجمه عالی بودند.
مرور هزار باره تاریخ اسرائیل و آوارگی فلسطینیان در این به اصطلاح پلتفرم پس از چندین تحلیل خوب و بعضا درخشان که در همین سایت منتشر شده چه حسنی داشت؟ البته غرض از این کلی گویی ها یک چیز بود و آن هم نام بردن از ارتجاعی ترین حکومتهای منطقه که دست برقضا هر کدام آسیبهای جدی به انسجام فلسطینیان زده اند از جمله ج.ا که در دشمنی با عرفات و تفرقه افکنی و بدنام کردن فلسطینیان دست اسرائیل را از پشت بسته.
در این مطلب از دولتهای ایران و عراق و سوریه و یمن دفاع می شود. نویسندگان این بیانیه در حزب کمونیست انگلستان و ناشران ایرانی آن در پاریس، بد نیست مدتی بیایند در تهران و دمشق و صنعا زندگی کنند تا بفهمند در این کشورهای محور مقاومت حاکمیتهای مردمی از چه جنس هستند؟
ضد امپریالیسم این پلاتفرم از همان نوع ضد امپریالیسم ضد زن و ضد کارگر و ضد کمونیستی دولت ایران و دولتهای مورد حمایتش است. دقت کنید که چطور از دولتهای ایران و یمن و لبنان (حزب الله لبنان) و غیره تحت نام خلق دفاع میکند تا تناقضات درونی خود را پنهان کند. برای جلوگیری از جنگ در خاورمیانه باید زنان و کارگران منطقه بیداری از ارتجاع حاکم بر خود پیدا کنند نه ابنکه با دولتهای خود علیه مثلا متجاوز متحد شوند.
یعنی با بی عملی خود در برخورد با حوادث جاری از جمله درخواست آتش بس جنگ در غزه با دولتهای “مثلاً متجاوز متحد” و علیه “ارتجاع حاکم بر خود” بجنگند تا انقلابی خوانده شوند؟