یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر: گرامی باد یازده دی روز تجدید پیمان با جانباختگان راه کارگر

یازده دی ماه، روز جانباختگان و جاویدنامان سازمان راه کارگر است. در سالی که خیزش انقلابی زن -زندگی -آزادی ، با شور و امیدها و شجاعتها و فداکاریها و ایستادگی ها ، همه ی جهانیان را به احترام و همبستگی با مبارزه مردمان ایران کشاند، در سالی که ایستادگی ها و فداکاریهای زنان و مردان شجاع ایران ، خاطره ایستادگی ها و فداکاریهای جان باختگان و جاوید نامان دهه ی خونین ۶۰ را زنده کرد. سالی که باز انقلاب و ضرورت های تغییر انقلابی ، به گفتمان عمومی مردمان ایران تبدیل شد؛ سالی که گستره مقاومت و ایستادگی و فداکاری خانواده های خاوران ، در ایستادگی ها و فداکاریها و فریادهای خشم خانواده های جانباختکان و زندانیان سیاسی خیزش انقلابی تکرار شد. در همین راستاست که برای ما یادآوری همیشگی و بی وقفه بر ایستادگی و وفاداری یارانمان ، جان باختگان دهه خونین معنای خویش را باز میباید . در این راستا بود و هست که برگزاری روز جانباختگان سازمان راه کارگر معنا می یابد. روزی که اولین دبیر اول سازمان ما ، رفیق علیرضا شکوهی ، پس از ماهها مقاومت در مقابل شکنجه گران حکومت اسلامی و دفاعی دلیرانه در بیدادگاه انقلاب اسلامی در مقابل جوخه ها ی مرگ ایستاد. در زمانه ای که سکوت داخلی و بین المللی و سرکوب های خونین ، توهم به خمینی و روحانیت و جنگ ارتجاعی ، دست خبرگان آدمخوار  را برای اعدام هزاران نفر از بهترین فرزندان مردم باز گذاشته بود، در زمانه ای که زندانها انباشته از دهها هزار زندانی نوجوان و جوانی بود که آزادی و برابری و سرنگونی حکومت الله را میخواستند و تنها بخاطر اعلامیه و نشریه ای در مقابل جوخه های مرگ قرار می گرفتند. ایستادگی رفقایی چون علی رضا شکوهی اهمیت بسیار داشت. در این میان ما بسیاری از اعضای دفتر سیاسی و کمیته مرکزی و کادرها و اعضا و هواداران سازمان را همچون هزاران فعال انقلابی چپ و ترقیخواه در سراسر کشور، در مقابل جوخه های مرگ و خاورانهای ایران یافتیم.  آرمان طلبان شریفی که عروج روحانیت به تخت سلطنت را شکست انقلاب ۵۷ و آرمانهای بزرگ آن میدانستند و صدای گامهای فاشیسم اسلامی و جهنم کنونی را پیش بینی میکردند و میخواستند با همه ی وجودشان در مقابل آن مقاومت و ایستادگی  کنند.

اینک که انقلاب زن –زندگی – آزادی مهر خویش را بر تاریخ مبارزه ی اجتماعی مردمان ایران کوبیده است و جهان شاهد ماهها نبرد روزانه ی خیابانی ، تظاهرات ، اعتصابات ، اعتراضات، مقاومتهای درخشان در خیابان و زندان ها بود ؛ اینک که سرکوب گسترده و تبهکارانه حکومتی ، در تلاش نابودی این خیزش و انقلاب فرهنگی عمیق و عظیمی است که در ایران بوقوع پیوسته است؛ اینک که باز چوبه های دار در سکوت با دشنه های قاضیان شرع ، گردنهای فرزندان مردم را نشانه گرفته است . اینک که حاکمان شرع و پاسداران جنایت و تباهی و غارت ، در انتقام از فریادهای روشن مردم ، اراذل و اوباش حجاب بان را برای اجرای سیاست آپارتاید جنسی علیه زنان بسیج کرده اند. همچنان اکثریت عظیمی از مردم به حکومت اسلامی، به دیکتاتوری ، به آپارتاید جنسی و مذهبی ،‌به تبعیض ها و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی  «نه» روشن را فریاد میکنند و در همبستگی های بزرگ و فریاد آزادی و همراهی با یکدیگر جلوه ای با شکوه از ایستادگی و فداکاری را به نمایش می گذارند، نامها و خاطره ها و یادهای رفیقان ما در مقابل ما رژه میروند. اینک یاران ما زنده شده اند. اینک مقاومت و ایستادگی و آرمان خواهی علی و یوسف و غلام و شهلا و خدیجه و نسرین و نیلوفر و یحیی و کوروش و بیتا و رحمت ……. ، در ایستادگی و وفاداری مجیدرضا و محسن و مهسا و نیکا و سارینا و حدیث … خود را به نمایش میگذارد. اینجاست که «ما بسیاریم » معنای عمیق خود را بازتولید کرده و میکند. اینجاست که میگوییم علیرغم همه هزینه های گزاف ، فاشیسم اسلامی نتوانست ما را از هدف رهایی بازدارد. انقلابیون دهه ی پنجاه و شصت ، در شرایطی مبارزه ی انقلابی علیه استبداد شاهی و فقاهتی را دنبال میکردند ، که اکثریت عظیمی از مردم از ابعاد فاجعه بار حاکمیت دینی و موروثی ، حاکمیت الله بر مردمان آگاه نبودند. اکثریت بزرگی از مردم ، صدای پای فاشیسم و نعلین روحانیت را نشنیدند و در توهم نوستالژیک اجرای « عدل اسلامی » بودند، که سده ها از منابر و مساجد و رسانه های حکومتی و روحانی شنیده بودند. دوره ای طولانی از نبرد و فداکاریهای بزرگ و تجربه زندگی میطلبید که واقعیت تلخ و سخت خود را به نمایش بگذارد. به این سبب است که میتوانیم اذعان کنیم که انقلاب زن –زندگی –آزادی ،‌ثمره ی همه فداکاریها و ایستادگی های نسلی است که علیه فاشیسم اسلامی، علیه استبداد و ستم سرمایه داری در همه ی این سالها جنگیده است. اینک که جنبش انقلابی مردم در برابر حاکمیت اسلامی قد علم کرده است، اینک که  اکثریت عظیم مردم به عمق فاجعه ای که حاکمیت اسلامی در کشورمان به وجود آورده، پی برده اند. اینک دیگر جانباختگان نبرد در سکوت و در خاوانهای ایران ، بی نام و نشان به خاک سپرده نمی شوند، اینک هر جانباخته ای ،پرچمی برای نبردی تازه و گسترش آن در شهرها و مناطق دیگر است. اینک مهسا و بیتا و محسن و فرید و مجید رضا و آرمیتا…. فریاد میشوند، با شادی با طبل و  سرود و شعر و فریاد بدرقه میشوند و نامهایشان بر پرچمها حک میشود تا رویاهای آزادی و برابری و حرمت انسانی، در همبستگی های انسانی خود را جلوه گر کند. اینک که دار و داغ و اعدام و شکنجه نمیتواند مردم را به خانه بازگرداند، اینک که سکوت آغاز و ادامه ی بیداد است و مردمان ایران علیه بیداد برخاسته اند. قطعا برای پیروزی جنبش زن –زندگی –آزادی ، اولین و ضروری ترین اقدام سرنگونی حکومت اسلامی و سازمان دادن نظامی مردمی است که آزادی های بی حد و حصر سیاسی ، حق تعیین سرنوشت مردم بدست خودشان، پایان دادن به هرنوع حاکمیت فردی و موروثی و ایدئولوژیک را سرلوحه ی خود قرار دهد. حاکمیتی که برای تامین دمکراسی پایدار و گسترده ،به حاکمیت اقلیت از هر نوع آن پایان دهد و راه را برای حاکمیت اکثریت عظیم بدست اکثریت عظیم و برای اکثریت عظیم فراهم کند.

سازمان راه کارگر  یک بار دیگر در برابر مادران، پدران، همسران، فرزندان و خانواده های تمامی جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم سر تعظیم فرود می آورد و یاد همه آن عزیزان را گرامی داشته و با آنان عهد می بندیم تا تحقق همه آرمانهای شریف همه جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم ،تا سپردن حاکمیت دین، روحانیت و سرمایه به گورستان تاریخ ، دست از نبرد برنداریم. در این نبرد قطعا نام و یاد و آرمانهای رفقای مان همچون ستاره ای درخشان بر پرچمهای سرخمان خواهد درخشید.

یاد یاران یاد باد!

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

۲۹دسامبر ۲۰۲۳

https://akhbar-rooz.com/?p=229042 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x