یوسف صانعی، سید محمد موسوی خوئینی ، سید محمد خاتمی،مهدی کروبی،بیات زنجانی،علی اکبر محتشمی پور،احمد منتظری، سید هادی هاشمی،سعیدمنتظری،مجتبی لطفی،علی اصغر کیمیایی،محمود صلواتی،محمدعلی کوشا،انصاری راد،مجتهد شبستری، محقق داماد،امجد،موسوی لاری، رسول منتجب نیا، ابوالفضل شکوری.محمد مطهری،عبدالمجید معادیخواه،ومحمدرضا حکیمی.
هم چنین:
میرحسین موسوی،علی مطهری،محمود صادقی، اکبر اعلمی. عمادالدین باقی،احسان شریعتی، لطف الله میثمی، محمد ملکی، مصطفی معین،محسن رنانی،صادق زیبا کلام، محمود سریع القلم،کیوان صمیمی، احمدزیدآبادی، علیرضا رجایی،محمد توسلی، هاشم صباغیان،مهدی معتمدی فر،کوروش زعیم،محمد هاشمی، محسن هاشمی،حسین مرعشی،غلامحسین کرباسچی، سعید حجاریان،بهزاد نبوی،محسن آرمین،محمدسلامتی، مصطفی تاجزاده، محسن میر دامادی، ابراهیم اصغرزاده، علی رضا علوی تبار،محمدرضا تاچیک،عباس عبدی،محمد نعیمی پور، حمید رضاجلالی پور،علی شکوری راد،محمد کیانوش راد،عبدالله ناصری،هاشم آغاجری،احمد مسجد جامعی،مرتضی مبلغ،مرتضی الویری،علی تاجرنیا، حسین سخنور،مهدی محمودیان،عیسی سحر خیر،محمود شمس الواعظین، محمد نظری،حسین نورانی نژاد،محمد جوادحق شناس،کاظم اکرمی، محمدصادق جوادی حصار،مصطفی کواکبیان، یدالله اسلامی،پرویز پرستویی،علی نصریان،جعفر پناهیان،لیلا حاتمی، نیکی کریمی، فاطمه معتمد آریا،رخشان بنی اعتماد، زهرا رهنورد،فائزه هاشمی،زهرا ربانی املشی،سارا شریعتی،صدیقه وسمقی، نرگس محمدی و نسرین ستوده.
و آن هایی که در این سو هستند و از قلم افتاد…
اما بعد:
علی مطهری در نامه ای به علی خامنه ای نوشت:
[پیشنهاد می کنم حضرت عالی هیاتی را مامور نمایند تا عملکرد شورای نگهبان در بررسی صلاحیت نامزدهای مجلس یازدهم را بررسی کنندو الخ…].
جهت یاد آوری عرض می شود:
طبق اصل پنجم قانون اساسی نظام ولایت فقیه:
[در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عج)در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوا،آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل ۱۰۷ عهده دار آن می گردد].
و طبق اصل۵۷:
[قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران،یعنی قوه مقننه، قضائیه و مجریه زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت است].
و در اصل ۱۰۷آمده است:
[تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است].
و طبق اصل۹۹:
[شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی و همه پرسی را بر عهده دارد].
و همین نهاد(شورای نگهبان) طبق اصل ۹۸ تفسیر قانون اساسی بر عهده اش هست. و شورای نگهبان نظارت بر انتخابات را،«نظارت استصوابی» تعریف کرد!و طبق این استراتژی، از ورود خیلی ها به مجلس جلو گیری نمود.
و طبق اصل۱۱۰:
فقهای شورای نگهبان خود از سوی همان رهبری منصوب می شوند که آن رهبر خود منصوب همان مجلس خبرگانی است که اعضایش توسط نظارت استصوابی شورای نگهبان منصوب رهبری تائید صلاحیت شده است!!
و ایضا،همان رهبری منصوب آن مجلس خبرگان،می تواند افراد زیر را نصب و یا عزل کند:
فرماندهی کل نیروهای مسلح.ریاست قوه قضائیه. و ریاست دادگاه غیر قانونی ویژه روحانیت،ریاست ستاد مشترک.فرماندهی سپاه. فرماندهان عالی رتبه نیروی انتظامی، مدیر عامل صدا وسیما،و اکثریت اعضای مجمع تشخیض مصلحت نظام.
و طبق اصل ۱۷۷،بازنگری در قانون اساسی هم منوط به اجازه همان رهبری که خود منصوب همان مجلس خبرگان مورد تائید اعضای شورای نگهبان منصوب رهبری هستند، می باشد!! در ضمن، اکثریت اعضای شورای بازنگری در قانون اساسی را همان رهبر منصوب همان مجلس خبرگان، منصوب می کند!!
و طبق سال ها تجربه،«حکم حکومتی» و دخالت رهبری در عزل و نصب هایی که مربوط به رهبری نیست را هم داشته ایم. و ایضا نمانیدگان ایشان در این و آنجا، و مطبوعات و انتصاب ائمه جمعه.
طبق اصل۱۱۰،از جمله وظایف رهبر،[نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام] است.
یعنی طبق اصل ۵۷ که سه قوه قضائیه، مجریه و مقننه زیر نظارت وی هستند، مسئولیت هر مساله کلان و مهم و مانند آن بر عهده ایشان است که باید پاسخگو باشند. و طبق اصل۱۱۱که:
[هرگاه رهبر از انجام وطایف قانونی خود ناتوان شود و یا فاقد یکی از شراط مذکور در اصول پنجم و ۱۰۹ گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است،از مقام خود برکنار خواهد شد].باتوجه به ماهیت و ساختار تشکیل مجلس خبرگان، و آنچه در این۴۱سال به هردلیل و با هر توجیه تجربه کرده ایم،هم در زمان خمینی،در دوره دولت موقت و هم تا لحظه مرگ وی درسال۶۸و هم در دوره ۳۱سال حکومت یک سویه و یک جانبه و متکلم الوحده علی خامنه ای،همین قانون اساسی با همین شکل هم به کلی تعطیل و اجرا نشده است!
یعنی آن اصول باصطلاح روشنفکرانه و دمکراتیکش بطور کل منسوخ و استحاله شد و اداره کشور با همان خاستگاه و غایت اصلی روحانیت،یعنی حکومت اسلامی پیش رفت.وبا توجه به سخنان اخیرخامنه ای دردیدار تصویری با نمایندگان تشکل های دانشجویی که گفت:
[دولت جوان حزب اللهی علاج مشکلات کشور است]، بنابر سابقه،همه می دانیم که منظور وی از«حزب اللهی»چه کسانی هستند:
همان«آتش به اختیارها» و. فرقه باصطلاح « دلواپسان»!
اصولا و بنا بر تجربه، رهبری که باید برای همه باشد، برای همه نیست!
سال هاست که خود را وقف و مطیع عده ای و جریانی خاص که خود وی از آن ها به نام«حزب اللهی»یاد می کند و«حزب اللهی» ها هم خود را ذوب شده در ولایت!!کرده است.
علی خامنه ای انقلاب را مساوی ارا و عقاید خود می داند،هر که با او بود، خودی و هر که غیر او بود،غیر خودی؛ و احتمالا ضد انقلاب و گمراه و فاقد بصیرت.
هم چنین،منابع مالی فراوانی به شکل پنهان صرف همان حواریون خامنه ای و خواص می شود. و در یک سیکل معیوب الان آن ها هستند که مستقیم و غیر مستقیم خواسته و خاستگاه های خود را به خامنه ای تحمیل و ایشان را به آن سمت هدایت می کنند.
حتی در واقعه اعتراضات آبان۹۸، برخی گمان بر این دارند، و معتقدند و می گویند:درست است که این اعتراضات، بازتابی از افکار عمومی بود، ولی منشا و جرقه آن را هیستریک شدن و آنتریک کردن و نقشه قبلی و مهندسی همان خواص و آتش به اختیارها می دانند.
آن ها در کشتن افرادبی گناه و حتی رهگذر، و حیف و میل اموال مردم و دولت در آتش سوزی ها،دخیل بوده و آن را استارت زده اند!ولی اینک در مقام پاسخگویی به افکار عمومی حکومت و دولت،جنگ ملانقطی راه انداخته و مسئولیت آن را به هم پاس و حواله می دهند!
این سناریو از برای این بود که از یک طرف به خامنه ای ثابت کنند که ما می توانیم چنین وضعی برای شما و کشور ایجاد کنیم و یک هشدار به ایشان، تا وی را بترسانند،تا در جهت خواسته آن ها باشد، و هم اینکه قادریم خودمان آن را این گونه جمع کنیم!
خامنه ای حتما برای پس از مرگ خود، خواب هایی برای ایران دیده است. و ایضا برای جانشین خود.
این احتمال هست که دستور بازنگری قانون اساسی را دهد. و پست ریاست جمهوری( که علی الظاهر با رای مستقیم مردم انتخاب می شود) حذف و پست نخست وزیری احیا و نخست وزیر هم طبق مجلس(بر آمده از نظارت استصوابی یعنی منصوبین وی در شورای نگهبان) بر یک شخص خاص اتفاق کند و این شخص مثل«هویدا» سال ها بماند؛و ولایت فقیه در صورت لزوم، حق عزل او را هم داشته باشد!!
خمینی وقتی به ایران آمد در سخنان بهشت زهرای خود گفت:«گذشتگان ما چه حقی دارند برای آیندگان ما تعیین تکلیف کنند(نقل به مضمون).
خطاب این نوشته به اسامی فوق-که همگی آنان در داخل ایران هستند-(وکسانی مانند آن که از قلم افتاده) است؛ کسانی که [علی الظاهر] به خوشنامی،خوشفکری و آرای مردم اعتقاد دارند و خود را به آن شُهره کرده اند!! و سودای اصلاح انقلاب از دست رفته سال۵۷ را دارند، و بنا بر سخن خمینی که گفت:«نگذارید انقلاب به دست نامحرمان بیفتد» بر این سبیل و صراط می خواهند باشند،می گوئیم:
حداقل مانند علی مطهری(و به اتفاق و به صورت جمعی) به طور مستقیم نامه هایی به علی خامنه ای بنویسند و طبق آیه ای از قرآن(فذکر ان الذکری تنفع المومنین) وظیفه امر به معروف-که در درجه نخست باید متوجه رهبران و اداره کنندگان مملکت باشد-«نصیحت الائمه المسلمین» کرده و مکرر و دائم و بی وقفه و پی در پی (چون خامنه ای حاضر نیست خود را در معرض پرسش خبرنگاران داخلی و خارجی قرار دهد) وی را در نامه های سرگشاده به پاسخگویی وادار سازند.
اطمینان دارم چنانچه این توصیه انجام شود، بسیاری از منتقدین و اپوزسیون مستقل و خوشنام و سالم نیز با آن ها همراهی خواهند کرد!
و در نامه ای سرگشاده بخواهند:
الف: خامنه ای بیایدعاقبت به خیر شود و اصل ولایت فقیه و تبعات آن را حذف و انقلاب۵۷ را به اصل خود بازگرداند و رسما «جمهوری دوم» را اعلان کند.
اگر توجیه این باشد که طبق قانون اساسی اصل ولایت فقیه غیر قابل حذف است،ایشان را حواله کنند به سخنان خمینی در بهشت زهرا که گفت ملت و رهبران ۵۰سال پیش از ما چه حق دارند که برای ما تعیین تکلیف کرده و برای ما و نسل های بعد قانون بنویسند.(نقل به مضمون). و از ایشان(خامنه ای) بخواهند حداقل دراین مورد به آرای عمومی مراجعه شود.
ب: از آنجا که اکثریت افراد فوق به اصل و لایت فقیه اعتقاد دارند و حیات و دوام و وجود آن ها و ارتزاق معیشتی آنان در بودن این اصل است!! بعید می دانم چنین درخواستی از خامنه ای بکنند!
پس لااقل و حداقل کمی حُریّت و آزادگی به خرج دهید( و البته نه مانند سید محمد خاتمی،که با یک پیام صوتی و تصویری تلگرامی حرف های کلیشه ای مکرر خود را زد،بدون آن که اشاره ای مستقیم به خامنه ای کند)،از خامنه ای به اتفاق در نامه هایی سرگشاده مسئولیت های وی را به وی گوشزد کرده و همانطور که خمینی به خامنه ای نوشت:«انتقاد،بلکه تخطئه یک هدیه الهی است»رسما و شفاف و با نام بردن از وی، بدون ابهام و ایهام!! به وی انتقاد کنند و ایرادات وی را بگویند.
ج: درنامه ای از وی بخواهید:
نظارت استصوابی را برچیند.و وقتی می گوئیم نظارت استصوابی برچیده شود،یعنی نه اینکه فقط امثال اسامی فوق حق حیات و فعالیت سیاسی و انتخاب شدن را داشته باشند،بلکه-همانطور که علی مطهری درنامه خود به خامنه ای نوشت-همه احزاب و حتی کمونیست ها هم بتوانند حق دخالت و انتخاب شدن و ارائه آرا و نظر را داشته باشند؛ یعنی همان بازگشت به اصل انقلاب۵۷.
تائید صلاحیت اعضای مجلس خبرگان توسط شورای نگهبان نباشد و در این مجلس غیر از روحانیون، از صنوف و طبقات دیگر هم باشد؛ و بتوانند رهبر را مُدام به پرسش بگیرند و استیضاح کنند و ایضا،عزل.
مسئولین قوه قضائی با مکانیسم دمکراتیک و غیر قابل نفوذ منصوب و انتخاب شوند. و دادگاه ویژه روحانیت (که کارش لاپوشانی خلاف های اخلاقی و غیره جامعه روحانیت و حذف و حبس و اعدام روحانیون مخالف و منتقد است)منحل گردد. و دیگر تغییرات درقانون اساسی؛ که هدف آن بازگشت به استقلال و آزادی و جمهوریت مردم باشد.
و یا مثلا در مورد انتصاب ائمه جمعه، از افراد خوشنام، و ایضا نه فقط روحانیون،در هر شهر و استان باشد و بطور چرخشی و به نوبت بیایندبه ایراد خطبه بپردازندو همه دیدگاه ها و نقطه نظرات در اختیار افکار عمومی قرار داده شود. بهترین شبکه اجتماعی مردمی و بدون هزینه می شود؛ مگر ماهیت نمازجمعه همین نیست؟!
د:اگرخواهان اصلاحات هستیدخوب می دانیدکه شیوه فعلی که درپیش گرفته اید ره به ترکستان است. و اگر می خواهید دوباره سرنوشت کشور با یک انقلاب دیگر رقم نخورد، و معتقدید بهترین انقلاب اصلاح است، اگر به آن سرعت ندهید، نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاک نشان.
از آنجا که- بنا بر تجربه و شناخت- از امامزاده های فوق(غیر از افرادی معدود و سالم که در فوق اقلیت محض هستند) معجزه ای رخ نمی دهد. زیرا کسی که خود آلوده باشد، باید معالجه شود. و برای معالجه باید تطهیر شد و غسل کرد!باید نسخه تجویزی در مورد خود را اعمال کنند،و تنها راه این طهارت،اولا:بسیج شدن برای حذف اصل ولایت فقیه است؛ویروس ولایت فقیه آنان را نیز آلوده کرده است.و ثانیا:چنانچه فکر می کننددرتوانشان نیست ویا میسور نیست،به بمباران نامه ای علی خامنه ای به طور جمعی و به صورت سرگشاده، به پرسش گرفتن وی اقدام کنند. و از خواب هایی که خامنه ای برای بعد از خود دیده، پیشگیری شود!
مگر نه آنکه او خود گفته کسی را بخاطر انتقاد از من زندانی نمی کنند؟!!
والسلام
سی اردیببهشت نود و نُه
ایران. تهران
محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)
@shourimohammad
Mohammad Shori Jeze
باید منتظر انتشاردیگر نامه هایی از این دست افراد باشیم!
#سید_محمد_موسوی_خوئینی، مدیر مسئول #روزنامه_سلام
درنامه نه سرگشاده ی آنچنانی،(که علی الظاهر متن زیر متن کامل آن نیست که منتشرشده)،به #علی_خامنه_ای:
بسم الله الرحمن الرحیم
:small_orange_diamond:محضر مقام معظّم رهبری، آیت الله خامنهای، دامت برکاته:small_orange_diamond:
با اهداء سلام
بهاختصار، مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی میرسانم، به امید آنکه در آن درنگ شود و مایهٔ خیر ملت و کشور و جمهوری اسلامی باشد.
آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعهٔ گزارشها و تحلیلها دریافت کردهام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد زیبندهٔ نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود:
:small_blue_diamond: در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانهٔ استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند.
:small_blue_diamond:بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند.
:small_blue_diamond:تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آیندهٔ نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است.
:small_blue_diamond:علاوه بر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقتسوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابلانکار شدهاند.
:small_blue_diamond:البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابلدوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب ارادهٔ عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوهٔ مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقشآفرینِ اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است.
:small_blue_diamond:مردمی که چنین انتظاری دارند هرگز الزامات و محدودیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی (که البته چهل سال از آن گذشته است) و نیز کینهتوزی دشمنان انقلاب، بهویژه آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی را نادیده نمیگیرند. همچنین آنان از پیامدهای دفاع مقدس غافل نیستند و به شهیدان و مجاهدان و نقشآفرینان آن حماسهٔ ملی و اسلامی، که فرزندان همین ملت بودند، سپاس و درود بیپایان تقدیم میکنند. اما همین مردم بر این باورند که مدیریت کشور، بهویژه عالیترین سطح آن، باید با ملاحظهٔ همین مشکلات و چالشها شیوهای در مدیریت امور به کار میبست که امروز گرفتار این آشفتگیهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و … نمیشدیم.
اینجانب، با رعایت اختصار، مهمترین مطلب از گفتنیهای بسیار را که لازم میدانستم به عرض رساندم و بیش از این به ملت بزرگوار ایران و حضرتعالی تصدیع نمیدهم و تنها با یک کلام دیگر سخن را به پایان میبرم:
:small_blue_diamond:اگر شیوهای که تاکنون به کار رفته است نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیلهای شناختهشده در حکمرانی است، پس هستند پرشمار صاحبنظرانی که حق دارند و باید مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تأکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهرهمندی از این حق طبیعی و الهی نباشند. اما اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانستههایی از مبادی غیرمتعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و، در نتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی میگذرد سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر است، پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیّت الهی خواهیم بود، انشاءالله.
از تصدیعی که دادم پوزش میخواهم و دوام عمر و سلامتی آن حضرت را از خداوند خواستارم.
🖋سید محمد موسوی خوئینی
۹۹/۴/۷
@smmousavikhoeini