بخشایش، نشانه ی عشق است
تا عشقِ جان سپرده،
به جوهرِ آدمی باز آید
و خود را دوباره بزاید
و باز بیازماید
و نفرتِ نابکار
از جانِ آدمی برود
و زندگی را
به گوهری شاهوار،
(نه! غلط گفتم)
به گوهری انسان وار؛
بپیراید.
به خاطر سپردن، حاصلِ عشق است
تا عشق را شبچراغی کند
در جانِ گوهری
که باید در تاریکنای حافظه
هماره بتابد
و زندگی را از آفتِ زوال
در امان دارد.
نابخشودن، نیز؛
می تواند
نشانه ی عشق باشد
و خویشاوندِ خِرَد شده باشد
و بیامیزد در سپیدی ی این شعر
و بماند در سُرایشی دائمی
و نو به نو شدن اش،
بی نقطه ی پایانی؛
هماره بپاید.
چندم آبان ماه ۱۴۰۰ – اِسِن