پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

اعلامیه‌ی هیئت سیاسی – اجرائی حزب چپ ایران(فدائیان خلق): پیروزی چپ در شیلی و پیام آن برای ما!

انتخابات در شیلی، به پیروزی جبهه‌ی چپ را منجر شد. گابریل بوریچ کاندیدای جبهه‌ی فراگیر چپ با کسب ۵۵.۸ درصد آراء بر رقیبی پیروز شد که نه فقط شهرت در راستگرایی دارد حتی فراتر، آشکارا از فاشیسم دهه‌های ٧٠ و ٨٠ نظامیان دفاع می‌کند و راه نجات این کشور دراز و باریک شبه قاره‌ی آمریکای جنوبی را در بازگشت به اقتدار نئولیبرالیستی ژنرال آگوستو پینوشه سلاخ ورزشگاه سانتیاگو می‌‌داند. این انتخابات، مصافی تعیین‌کننده میان نئولیبرالیسم افسارگسیخته به اتکای کلان سرمایه‌ی آمریکایی بود، با مردمی که خواهان مهار حرص و آز سرمایه‌داری‌اند. در این مصاف کلان با ابعاد ملی، بخش بزرگی از پایگاه جریان میانه‌ی چپ و راست شیلی که نزدیک به دو دهه زمام امور کشور را در دست داشت، به‌سوی چپ چرخیده است تا مبادا جمهوریت در کشورش باز هم زیر سلطه‌ی نئولیبرالیسم غارتگر رود.

این پیروزی، دستاورد جنبشی بود که از چند سال پیش به ابتکار هوشمندانه‌ی چپ شیلی با مشی اتحاد عمل‌ها راه‌افتاد و در گردهمایی اعتراضی پرشور ٢٠١٩ به رهبری گابریل بوریچ، در آن زمان فقط ٣٣ ساله، اوج گرفت، دوام یافت و در جریان ائتلاف فراگیر انتخاباتی در پایانه‌ی ٢٠٢١ توانست به میوه بنشیند. نهضتی که، چه در شکل‌گیری و چه در نتیجه‌گیری‌های خود از برآمد آلنده در دهه‌ی ۶٠ و آغاز دهه‌ی ۷۰ الهام گرفت و با نغمه‌های ویکتور خارا با گیتار مردمی به دست، نفس ‌کشید و در همان‌حال گذشته را با جمع بست تجارب درس‌آموز مبارزات ۵٠ سال اخیر شیلی و آمریکای لاتین غنا بخشید. این اتحاد عمل میدانی و کارزار ائتلافی همه‌ی چپ شیلی، از کمونیست‌‍‌ تا سبز، چونان صدای مشترک توده‌ی زحمتکش کشور و جلب پشتیبانی بخشی از اقشار متوسط به برنامه و پلاتفرم خود، چپ شیلی را در برابر آزمونی دیگر قرار داده است.

این دستاورد محدود به شیلی نیست. گرچه یک نقطه‌ی عطف برای شیلی به حساب می‌آید، اما در واقع در مسیری با عمر ربع قرنی در آمریکای لاتین است که در آن، کشورها بیش از هر جای کره‌ی زمین‌ متاثر از تحولات در همدیگرند. پیروزی چپ در شیلی، جدا از  ادامه‌ی تحولات بیش ازدو دهه‌ی اخیر چپ در این منطقه، به ویژه در تداوم سمتگیری‌های چپ در پرو، بولیوی و هندوراس است و نیز نقطه‌ی اتکایی برای اعتماد به نفس بیشتر چپ در دو کشور مهم آمریکای لاتین، برزیل و کلمبیا که در آستانه‌ی انتخابات سال جدید با صف آرائی اصلی ائتلاف چپ در یک‌سو و راست پوپولیستی نئولیرال در سوی دیگر مواجه‌اند. بر این دستاوردها باید ایستاد، بی آن‌که دشواری‌های تثبیت و پیشرفت این چپ را دست‌کم گرفت. نه راستگرایان بومی بیکار نشسته‌اند و نه آمریکا تاب تحمل این تحولات در حیاط خلوت خود را دارد! 

پیروزی‌ چپ در آمریکای لاتین، با قرار گرفتن در جایگاه اجرای برنامه‌های عدالت‌خواهانه، برای چپ در پهنه جهان شادی‌آور و نماد امکان کامیابی است. این پیروزی‌ها برای چپ ایران نیز مایه‌ی دلگرمی است، با این پیام که می‌توان و باید با ایستادگی متحدانه در برابر یورش چهار دهه‌ی‌ اخیر نئولیرالیسم و پوپولیسم راستگرا در سطح جهانی، با ابتکار عمل، سنگرها را از آن گرفت و البته با در نظرداشت این‌که شرایط ایران و قسماً حتی منطقه‌ی ما تفاوت زیادی با شرایط شیلی و آمریکای لاتین دارد. با این‌همه اما، هم‌پیوندی دموکراتیک و عدالت خواهی امر مشترک و اصل مسئله است. در آن‌جا اگر چپ با این امر مواجه است که چگونه از فضای سیاسی دموکراتیک، در هر حد از آن، برای برآمد عدالت‌خواهی بهره برگیرد، در ایران اما‌، با این واقعیت روبروست که برای پیشبرد روند عدالت‌خواهی، چگونه دموکراسی را با گذر از جمهوری اسلامی مستقر کند؟ پیام چپ شیلی برای ما بیش از آن‌که خصلت برنامه‌ای داشته باشد، جنبه روشی و کاربردی دارد. شکل دادن به ائتلاف‌ها و اتحاد‌ها برای گذار از جمهوری اسلامی و استقرار یک جمهوری سکولار و دموکرات،‌ اقدام به اتحاد عمل بر اساس اشتراکات در هر حد ممکن، رفتن پای اتحادهای پایدار، وحدت‌های برنامه‌ای و  موردی در جریان کارزار وسیع در سطح ملی، سخن چپ شیلی برای هم آرمان‌های خود در چپ ایران است.

 حزب چپ ایران (فدائیان خلق) خرسند از پیروزی رفقای شیلیایی خود، پیام برگرفته از کامیابی چپ آمریکای لاتین برای چپ ایران را در این می‌داند که اگر اشتراک عمل در آن‌جا محصول روند گفتگوهای معطوف به همبستگی، همیاری و همکاری بوده است، این‌جا نیز شرط موفقیت سامان‌دهی هدفمند روند گفتگوها در میان نیروهای چپ است. به رفقای شیلیایی خود تبریک می‌گوییم و از کامیابی‌شان الهام می‌گیریم.

هیئت سیاسی- اجرائی حزب چپ ایران(فدائیان خلق)

 ۴ دی ماه ١۴٠٠ برابر با ٢۵ دسامبر ٢٠٢١    

https://akhbar-rooz.com/?p=136375 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

7 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
احسان
احسان
2 سال قبل

در پاسخ به پرویز،
اگر شما جای این حزب بوده اید، دوستان “ده مهر” را به تشکیلات خود راه می دادید که جمهوری اسلامی بویزه خامنه ای و سپاه سرکوب گر آن را نیروی ضدامپریالیستی می داند و هدف واقعی اش اختلاف بین توده ای هاست؟

اگر شما جای این حزب بوده اید دوستان “راه توده” را به تشکیلات خود راه می دادید که تاکنون بر طبل حمایت از تکنوکرات هایی مانند رفسنجانی و روحانی و مانند می گوید.

اگر شما جای این حزب بودید، آیا “راه عدالت” را به درون خود می پذیرفتید که از “دکتر احمدی نژاد” و عملکردهایش دفاع می کند، فردی که از صندوق بین المللی پول، نهاد بین المللی نابودگر یونان و بسیاری از کشورهای دیگر جهان مدال “شجاعت” برای پیاده کردن برنامه هایش اهدا کرد؟

اگر منظور شما این سه گروه نیست، درب این حزب نه تنها به روی تمام رفقای توده ای باورمند به برنامه و اساسنامه اش، بلکه به روی تمام جوانان علاقمند به این حزب و برنامه و اساسنامه اش کاملا گشوده است.

شما رفیق عزیز، بهتر است به این اختلافات در درون توده ای ها و نیز رفقای خودتان اشاره نکنید و برای یکبار هم شده به امروز و فردا نگاه کنید و ببینید راه رهایی مردم ایران از شر این نکبت دینی بر جان و مال تمام زحمتکشان چیست، که جیزی جز اتحاد عمل موقت تا مرحله نخست گذار از دیکتاتوری دنیا وجود نداشته و ندارد، و این تجربه را رفقای حزب چپ از پیروزی بزرگ مردم شیلی و نیز هندوراس دریافته اند.

شاد و پیروز باشید

آرش
آرش
2 سال قبل
پاسخ به  احسان

با سلام خدمت آقای احسان

واقعن چرا این شعار حزب توده “باهم بسوی تشکیل جبهه ضد دیکتاتوری”بعد از سی سال هنوز به واقعیت نپیوسته؟
برای گرفتن یک جواب درست و منطقی .
۱- احزاب و گروههایکه در این جبهه قرار می گیرند توسط حزب توده مشخص ونام برده شود .
۲- و از تک تک آنها بطور رسمی و علنی برای تشکیل این جبهه , دعوت به عمل آورند و در صورت قبول نکردن, علت آن را بطور رسمی و علنی خواستار شوند.
من فکر می کنم حزب توده باید فعال تر این شعار را دنبال کند .
با آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما

احسان
احسان
2 سال قبل
پاسخ به  آرش

با سلام خدمت رفیق آرش،
اگر دعوت نامه حزب توده ایران از، فکر کنم، ١٢ سازمان و حزب سیاسی ایران برای انتشار اطلاعیه برای تحریم انتخابات ریاست جمهوری ١۴٠٠ را خوانده باشید، این خود نشان می دهد این گروه ها می توانند در آن “جبهه واحد ضددیکتاتوری ” متحد شده و یک جبهه ائتلافی ملی و دمکراتیک را شکل دهند تا بتوانند به عنوان یک قرارگاه مشترک اعتراضات و اعتصابات پراکنده ایران را “آگاهی دهی، سازماندهی و بسیج” کنند حول محوری شعارها و خواسته هایی که این ائتلاف با توجه به مطالبات دیروز و امروز و فردای مردم تعیین و مبارزه مسالمت آمیز آنها را رهبری کنند تا بتوانند آلترناتیو ملی و دمکراتیکی را بوجود بیاورند تا بتوان در آینده مطالبات دمکراتیک و عدالت خواهانه مردم تامین شود.
پس حزب توده ایران وظیفه حزبی و مردمی اش را در دعوت آنها نه تنها تک به تک بلکه جمعی هم به عمل آورده است. اما این که بیاید نام آنها را انتشار دهد، فکر نکن کار درستی باشد.

علت عدم پذیرش دوستان و رفقای دیکر، به دلایل عدیده ای از جمله تمرین نداشتن به کارهای جمعی. کنار نگذاشتن اختلافات جزئی به هدف اتحاد زیر حول محور چند هدف مشترک از جمله تغییر مسالمت آمیز حکومت، تکرار مداوم اشتباهات یکدیگر، اشتباه را با خیانت برابر دانستن، و مهمترین از همه نادیده گرفتن منافع مردم و ترجیح منافع گروهی خود به منافع دیگران، و مانند اینها.

به نظر خودم و نیز حزب توده ایران عاقبت این نیروهای دمکراتیک. عدالت خواه داخل کشور مانند شورای تشکلی های صنفی معلمان هم می تواند آرام آرام به یک آلترناتیو مترقی بدل و رهبری اعتراضات داخلی را به دست گیرند و نیز همچنین همان طور که می بینیم قادر بوده اند تا امروز درس های ارزشمندی به همه نیروهای مترقی بیرون کشور بدهند و غیر مستقیم به آنها بگویند / اگر شما متحد نمی شوید، ما خود قادریم چگونه این اتحاد و کنشگری جمعی را بین ایرانیان بوجود بیاوریم.

به امید روزی که چنین جبهه ای مترقی همچون در شیلی شکل بگیرد و مردم جان به لب ایران از دو شر داخلی و خارجی رها شوند تا برای یکبار هم شده حکومتی ملی و. مکراتیکی را بوجود بیاورند که رویکرد اقتصادی اش مردمی و رویکرد سیاسی اش دمکراتیک باشد.
رقیق آرش ما به عنوان یک فرد وظایفی کمتر از این سازمان ها و احزاب مترقی نداریم. بیاییم وظایف خویش را به درستی انجام دهیم.

شاید باشید

پرویز مرزبان
پرویز مرزبان
2 سال قبل
پاسخ به  احسان

سپاس از مطالعه ی پاسخ بنده به کامنت اول جنابعالی که در پائین این صفحه زیر کامنت اول خودتان خواندید ولی نمی دانم چرا در همانجا پاسخ ندادید که توالی و نظم گفتگوها حفظ شود. امیدوارم سهوا و جداگانه در اینجا نوشتید  .
۱ـ  در زیز هر کامنت دکمه« پاسخ» وجود دارد.
۲ـ از این نوع بحث و گفتگو نتیجه ای نمی گیریم. اگر پاسخ هم داده نشود شاید برد اشت کنید که حق با شماست.
۳ـ با توجه و احترام به دوستان اخبار روز و دیگر خوانندگان این یادداشت را نیز می نویسم.
در زندگی ۸۰ ساله حزب فراز و نشیب زیاد بوده ست  مواردی که شما نام بردید را خوشبختانه نمی شناسم ولی معلومات مرا زیاد کردید سپاس .«د ه مهر» ـ «راه عدالت » منظور من انشعابات مختلف دیگر بوده ست که البته شما اهمیت نمی دهید. 
چون شما را نمی شناسم حرف هایتان را  نیز به عنوان مسئول حزبی در نظر نمی گیرم که چنین از آن «بالا بالا ها »
نوشته ای :درب این حزب نه تنها به روی تمام رفقای توده ای باورمند به برنامه و اساسنامه اش، بلکه به روی تمام جوانان علاقمند به این حزب و برنامه و اساسنامه اش کاملا گشوده است.  
همین برخورد ها و هزاران مورد بی مسئولیتی نسبت به دگر اندیشان همیشه،  جا را برای بسیاری در حرب تنگ می کرد.
شما از چند گروه اسم بردی که اصلا ارزش بحث ندارد چون بنده نمی دانم منظور کدام فعال توده ای و تشکیل دهنده ی آن ها بوده ست و چه اندیشه و هدفی داشته و در زندگی مبارزاتی یا فرهنگی چگونه بوده ست. همین لحن شما حکایت «از هرکه مثل من فکر نکرد با من نیست »می کند.
حزبی که حداقل از انقلاب تا امروز هزاران شعار و حرفهای کج و کوله و عجیب غریب داشته ست ولی فقط دیگزان را قناس می بیند.
ولی نگارنده از نوجوانی زنده یاد سیاوش کسزائی را می شناخته و شیفته شخصیت گرامی یادان شاهرخ مسکوب و نجف دریابندی بوده ست. شما نمی دانید که هیچ کدام از این بزرگواران و هزاران هوادار جریانها ی چپ از قبل از ۲۸ مرداد تا امروز بدلایل عدیده عظای مبارزه را به لقایش بخشیدند ولی هرگز به حکومت های مستبد و فاسد توجه نکردند. از آنها حرف نزدید !
چرا جریانات چپ شمول حزب توده بجای توجه به علل کناره گیری ها و انفعال در تمام برهه  معترضین را یک جانیه «مقصر» می دانند و مثل جنابعالی «لطف » می کنند که «درب این حزب نه تنها به روی تمام رفقای توده ای باورمند به برنامه و اساسنامه اش، بلکه به روی تمام جوانان علاقمند به این حزب و برنامه و اساسنامه اش کاملا گشوده است.»
یاد یک موضوع هم افتادم که بعداز انقلاب که افشای ساواکی ها سوژه بود روزنامه ی حزب توده تمام قد از هوشنگ اسدی دفاع کرد که او ساواکی نیوده بلکه از جانب حزب ماموریت داشته ست که در ساواک نفوذ کند!! 
اختلاف نظر ما شدید ست بنظر نگارنده ؛شما می توانید برای هر مورد ی مثل هوشنگ اسدی در ارتباط با ساواک توجیهی پیدا کنید و تنها به قاضی بروید و راضی برگزدید دیگران هم برایتان مهم نبوده و نیست.
در مورد سیاوش کسزائی ها،  شاهرخ مسکوب ها ،  نجف دریابندی ها و تمام کسانی که دلشان برای آرمانهای عدالت جویانه ، آزادیخواهانه ، تستقلال طلبانه و…..می طپید و با حزب اختلاف نظر های کم یا بیشی داشتند یک تکبر و خود بزرگ بینی 
اجازه نمی داد که به آنها اهمبت داده شود که دونفر یا چند نفر بنشینند و  با حقوق مساوی  متمدنانه و فروتنانه با نظرات هم برخورد کنند .
حتما باید آنها بدانند و رعایت کنند:«درب این حزب نه تنها به روی تمام رفقای توده ای باورمند به برنامه و اساسنامه اش، بلکه به روی تمام جوانان علاقمند به این حزب و برنامه و اساسنامه اش کاملا گشوده است.»

احسان
احسان
2 سال قبل

ممنون از راهنمایی و پاسخ مجدد شما به ابراز نظر بنده.
همان طور که قبلا گفتم، و ما دو سه نفر زیر این “اعلامیه… حزب چپ” حرف های مان را گفته ایم، ضرورتی نمی بینم به گذشته برگردم و راجع به آن حرف بزنم. هدف اول و آخرم در اولین ابراز نظرم زبر این اطلاعیه چیزی اتحاد همه نیروهای مترقی دمکرات و چپ نبوده و هنوز هم نیست. این صحبت های شما امروز کمکی به مبارزه متحدانه برای تامین منافع امروز و فردای مردم ایران نمی کند.
احازه بدهید یک جمله دیگر هم اضافه کنم:
فرض کنید حزب توده ایران به دلیل کذشته اش قدر جایگاهی نیست که دیکر گروه ها را به مبارزه متحدانه دعوت کند، اما همین گروه ها بدون پذیرش دعوت حزب، خودشان بیایند از دیگر نیروهای آزادی و عدالت خواهانه ائتلافی تشکیل دهند تا شاید یکی از مهمترین گامهای مبارزه مسالمت آمیز با دیکتاتوری حاکم برداشته شود. مطمئنا همه از جمله این حزب استقبال خواهند کرد.

شاد و موفق باشید

احسان
احسان
2 سال قبل

چابی توجه و جای خرسندی است که حزب چپ (فدائیان خلق) اینگونه برای باز نخست آشکارا در برابر نئولیبرالیسم و نیز [امپریالیسم] آمریکا قد علم می کند و موضع گیری شجاعانه ای می کند. 
اگر این حزب باورمند به اتحاد همه نیروهای مترقی و عدالت خواه است که این بیانیه دست کم این را نشان می دهد،  چرا تاکنون با همین شعار همیشگی حزب توده ایران برای تشکیل جبهه واحد ضددیکتاتوری ابراز علاقمندی نشان نداده است؟  چرا در نشست اخیر کنگره هفتم حزب توده ایران،  مانند همیشه آن را بابت چند اشتباه تاکتیکی گذشته سرزنش کرده و از آن می خواهد “بیشتر” دست به این کار بزند؟  گویی انتقاد از خود ظرفی معینی دارد که با خواسته این یا آن سازمان یا حزب سیاسی آن طرف را مملو از این یا آن انتقاد از خود بکند. 
به هر تقدیر جای بسی خوشحالی است که پس از نزدیک به سه دهه،  این حزب سیاسی نسبتا جدید به همان دیدگاهی رسیده است که حزب توده ایران نزدیک به سه دهه است این تاکتیک اتحاد عمل زیر چند مخرج مشترک بنیادین را تنها راه پیروزی بر نکبت حکومت دینی و اسلامی سیاسی دانسته تا بتوان “نو”ی عدالت خواه و دمکرات را جایگزین “کهنه” ی دیکتاتوری دینی و آپارتایدی کرد.

به امید آن روز که اتحادهای دمکراتیک و عدالت خواهانه مشابه در شیلی و هندوراس در کشور ما رخ دهد. 

پرویز مرزبان
پرویز مرزبان
2 سال قبل
پاسخ به  احسان

حکایت “کاه را در چشم مردم می بینه کوه را در چشم خودش نمی بینه” شده !
دوست عزیز دیگه با زبان قدیمی حزب توده نمیشه بحث و گفتگو کرد . شرائط خیلی عوض شده ، به خصوص در ایران اکثریت مردم جوان تر ها هستند و با ارتباطات وسیع و مدرن به شیوه های سنتی زیاد علاقه ای ندارند.
اگر توده ای ها نتوانند شاخه های مختلف خود را که از حزب جدا شده و پراکنده اند را قبول داشته باشد و برای بازسازی و اتحاد مجدد تلاش نکند .
دیگر جریانها از جمله فدائیان ، راه کارگری ها وبقیه گروهها حرف های توده ای ها را جدی نخواهند گرفت.
واقعیت این ست که گروههای بزرگتر جنبش فدائی که بعداز انقلاب از سازمان چریکهای فدائی خلق ایران جدا شدند.
در طی چند دور به اتحاد مجدد رسیدند.
مرحله اول . فدائیان اکثریت جناح چپ و بیانیه ۱۶ آذر با بخشی فدائیان اقلیت ، سازمان اتحاد فدائیان خلق را تشکیل دادند.
مرحله دوم ـ . بخشی از سازمان فدائیان اکثریت با بخشی از سازمان اتحاد فدائیان خلق بعداز ۱۰ سال گفتگو توانستند حزب چپ ( فدائیان خلق ) را تشکیل دهند که گام بزرگی در بر طرف کردن پراکندگی ها بود.
حال اگر بخشی از فدائیان اقلیت در همان مرحله اول به سازمان اتحاد فدائیان خلق نپیوستند تاسف انگیز بود.
یا در مرحله دوم بخشی از سازمان اکثریت و بخشی از اتحاد فدائیان حاضر نشدند که به حزب چپ به پیوندند غم انگیز ست.
ولی واقعیت این ست در این دو مرحله فقط اقلیتی از سازمان اکثریت و بخشی از اتحاد فدائیان حاضر به وحدت تشکیلاتی نشدند.
نگارنده هنوز امیدوارست که باقی مانده ی فدائیان اکثریت و اتحاد فدائیان و سازمان اقلیت بر اختلافات غلبه کنند و حزب چپ را تقویت کنند.
آرزو می کنم راه کارگری ها نیز بر اختلافات داخلی خود غلبه کنند .
باید توده ای ها نیز خانه تکانی کنند و به دیگر جربان ها نشان دهند که در حال التیام زخم ها و مشکلات درونی گذشته هستند. اتحاد درونی هریک از جریانهای چپ راه را برای اتحاد های فرا تشکیلاتی هموار می کند و تاثیر کمی و کیفی بر کل جنبش دموکراتیک مردم ایران خواهد داشت.
می توان با قاطعیت گفت: دو صد گفته چون نیم کردارنیست.

با آرزوی موفقیت و تبریک سال نو میلادی
پرویز مرزبان

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x