سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

شاهدان چشم بسته –  کانون زندانیان سیاسی در تبعید

شاهدان چشم بند زده”، قصه قهرمانی‌ها، قصه ناکامی‌ها ، قصه شکنجه، قصه مقاومت، قصه کودکان در بند، قصه اعدام و و حشیگری جمهوری اسلامی در زندان است . در “شاهدان چشم بند زده” نازلی، احمد، پروانه، منوچهر، پیوند، حمید ، بهاره و تهمینه که هر کدام به مدت هشت تا ده سال در دهه ۶۰ در زندان بسر برده اند، ،به تر سیم تجارب دوران زندان خود می پردازند و بیننده را با خود به اعماق وقا یع و حوادث زندان‌ های جمهوری اسلامی می برند. آنان با پردازش تصوی ری عینی از خشونت بی حد و حصری که در زندان‌های جمهوری اسلامی اعمال می‌شود، بیننده را مجذوب گفته‌های خود می‌کنند

شاهدا ن چشمبند زده” ‍ فیلم مستند ی است که قصه گویان آن سال‌ها در سیا هچال های جمهوری اسلامی بسر برده اند. “شاهدان چشمبند زده”، که خود هم قربانی و هم شاهد ماجراهای زندان بوده‌اند ، با طرح این مساله که رویکرد حاکمان ایران به مذهب برای تشدید اعمال خشونت در زندان، ویژگی زندان‌ حکومت اسلامی است، به شرح نظرات و تجارب خود می پردازند و گوشه‌های ناگفته و ناشنیده زندان‌های سیاسی جمهوری اسلامی را برای بیننده ترسیم می‌کنند

پیوند در این باره می‌گوید: “زندان جمهوری اسلامی یک تفاوت فاحش با بقیه زندان‌های دنیا دارد. بهرحال در همه زندان‌ها شکنجه هست، اعتراف گرفتن هست، ضرب و شتم هست، ولی مساله این است که بنظر من در زندان‌های دیگر آنها با مخالفین‌شان برخورد می‌کنند تا جایی که طرف باهاشون مخالفت نکند. اما اینجا مساله مخالفت نکردن تو نبود، مساله خالی شدن تو از هویت “.انسانی بود. آنها می‌خواستند که انسانیت را بکشند

ناصر رحمان نژاد موشکافانه می‌گوید:“ این که یک فرد، یا یک گروه یا یک نظام حکومتی به خود اجازه می‌دهد که برای پیشبرد هدف‌های خود، یا برای استقرار سیایت یا ایدئولوژی خود، و بعد برای استمرار و تحکیم این سیاست یا ایدئولوژی احکام جزایی و روش‌های مجازاتی برقرار کند که مخالفین خود را با دردناک‌ترین و وحشیانه‌ترین شیوه‌ها شکنجه کند و به قتل برساند، تنها زاده ماهیت و سرشت متعصب‌ترین و عقب‌مانده‌ترین پدیده‌ای است که می‌توان تصور کرد. و این پدیده در مورد ایران، این‌بار، دین بود. دین، که یکی از مهم‌ترین ارکان حکومت اسلامی ایران، و شالوده نظری، فلسفی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، قضایی ـ و مهم‌تر از همه عدالت ـ آن است، نقش بسیار مهمی در “.برقراری، توجیه و اعمال جنایت‌های این رژیم ایفا کرده است

تهمینه در بیان خاطرات خود می‌گوید: یک روز یک کاسه انگور دستم بود، یک حبه از انگورها رو دادم به یک دوستم. بعد صدام کردند گفتند که گزارش دادند که شما غذاتون رو کمونی با بچه‌ها استفاده می‌کنید. یعنی اشتراکی از غذاتون به همه می‌دهید. ما می‌خواهیم هر کسی جدا، حتی آب لیمو، نمک و…خودش بخوره. این کمونی مصرف کردن باعث میشه برین توی تابوت‌ها. حالا فکر کار خودت را “.بکن

پروانه در تشریح دستگاه شکنجه“تابوت‌ها“ که ویژه زندان حکومت اسلامی در دهه شصت بود‍، و تحقیقا بر اساس مبانی دینی که برای انسان زندگی و آخرتی جدا از زندگی دنیوی تصویر می‌کند، ساخته شده بود، می گوید:“وحشتناک‌ترین این دوران، شکنجه‌ای بود بنام قبرها، تابوت‌ها. من حدودا شش ماه در تابوت‌ها بودم. این خیلی فرق داشت با انفرادی‌های معمولی. انفرادی معمولی، وقتی می‌انداختندت جدایی‌ات از بچه‌ها بود، کوچکی جات بود، نداشتن هواخوری بود، نداشتن ملاقات بود، ولی آزادی‌های فردی‌ات رو داشتی. آزادی بر غرایزت رو داشتی. یعنی می‌توانستی هر موقع دلت بخواد آب بخوری، هر موقع دلت بخواد دستشویی بری. دلت می‌خواد ورزش بکنی توی همون جای کوچک، دلت می‌خواد زمزمه یک آواز رو بکنی، یک شعر برای خودت بخونی، با یک تکه سنگ روی دیوار نقاشی بکشی. ولی از نظر من شکنجه‌ای که توی تابوت‌ها در قزل‌حصار اعمال شد، وحشیانه‌ترین “.شکنجه‌ای بود که میشه توی تاریخ ثبتش کرد

وی در ادامه می‌گوید: ما در جایی به اندازه یک قبر، ماهها زندگی کردیم. با چادر، روسری، بدون اینکه اجازه خوابیدن در روز داشته باشیم، اجازه راه رفتن داشته باشیم، اجازه تکان دادن دست و پایمان را داشته باشیم. روزی سه‌بار دستشویی بود. اگر شب تا صبح به خودت می‌پیچیدی… سخت‌تر از شکنجه‌های فیزیکی این دوران، شکنجه روحی بود که بوسیله حاجی روی ما اعمال می‌شد. این دقیقا برنامه‌ریزی شده بود.از صبح که بلند می‌شدیم، نوارهای قرآن بود که برامون گذاشته می‌شد. با صدای فوق‌العاده زیاد. حتا اگر یک نواری که دوست داری یا یک موسیقی رو چند بار با صدای بلند تکرار کنی، گوش‌ات خسته میشه. این دقیقا حالت شکنجه رو داشت. با صدای فوق‌العاده زیاد، نوارها گذاشته می‌شد، نوارها قطع می‌شد، مصاحبه بچه‌هایی که واقعا داغون شده بودند و به “.معنای واقعی شکسته شده بودند به طور مرتب از بلندگو پخش می‌شد.

بهاره در بخشی از صحبت‌های خود می‌گوید: حاج داود یک روز بما گفت تخت‌هایی براتون درست می‌کنم که دیگه اذیت نشید. هر کسی توی تخت خودش کاملا راحت می‌خوابه بدون اینکه مزاحم کسی بشه. ما نمی‌دانستیم که تخت‌ها برای خوابیدن نبود، بلکه برای شکنجه بود. به اعتقاد من، زمانی که ما اونجا ..بودیم، از تمامی دریافت‌های حسی‌مان محروم بودیم؛ لمس کردن … یعنی از شنیدن، دیدن و..

شاهدان چشم‌بند زده“ ساخته کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید ) و محصول کارمشترک افرادی است که زندان‌های دو رژیم شاه و اسلامی را تجربه کرده اند . دو جوان فیلمبردار یا استعداد درخشان خود صحنه ها و لحظه‌های بیاد ماندنی این فیلم را با دوربین‌های خود ثبت کردند. رضا علامه زاده آن را ادیت کرده و آهنگ آن را اسفندیار منفردزاده ساخته است.

https://akhbar-rooz.com/?p=152191 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
1 سال قبل

چشم بستگی زندانی سیاسی درد نیست بلکه افتخار است اما چشم بستن مردم بر زندانی سیاسی درد است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x