پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

معرفی کتاب؛ شعر امروز ایران و مسائل ِ آن

شعرِ امروزِ ایران و مسائلِ آن

گفت‌وگوی سیاوش کسرایی و احسان طبری

و چندپِی‌افزوده‌(مشاعرۀ دو شاعر و چند مقالۀ نظری به خامۀ طبری…)

گردآورندگان:  اُمید سحر، هاتف رحمانی، بهروز مطلّب‌زاده

ویرایش: اُمید

ویراستِ نخست: بهمن ۱۴۰۱

در گرامی‌داشتِ خجسته زادروزِ طبری (۱۹ بهمن) و کسرایی (۵ اسفند)

کلامی چند از گردآورندگانِ مجموعه:

دوستی می‌گفت، “پرداختن به آثارِ عتیقه و وقت را صرفِ بالاوُپایین‌کردن آن، دردی از دردهای امروز را درمان نمی کند.” این دوست، البتّه در بسیاری از مواردِ هنر و ادبِ این مرزوُبوم انسانِ صاحب‌نظری است و درضمن چشم وُ دلی هم به تحوّلاتِ روزمرّۀ زندگی در کفِ جامعه دارد و درعین‌حال، ارادتی هم به طبری و کسرایی نشان می‌دهد. گفته‌های او پرسش‌های مختلفی را پیشِ چشمِ ما مطرح کرد: آیا پرداختن به هنرِ گذشته، کندوکاو در میان “عتیقه”هاست؟ آیا دردهای امروز از دردهای گذشته جدا و جزیره‌ای مستقلّ را تشکیل می‌دهند؟ جایگاهِ فرهنگ و به‌ویژه فرهنگِ ترقّی‌خواهی که هر لحظه‌اش دغدغۀ روندِ کار و پیکارِ روزمرّۀ زحمتکشان این جامعه و جهان است کجاست؟ نقشِ گذشتگان در این فرهنگ چیست؟ و…

به نظرِ ما، فرهنگ، و به‌ویژه فرهنگِ ترقّی‌خواه، پایه‌هایش را روی خِشت‌هایی بنا کرده که در طیّ حدّاقل  150سالِ گذشته از سوی تولیدکنندگانِ آثارِ مترقّی و مردمی ساخته شده است. همۀ نیروهای ضدّ مردمی، تلاشِ همواره‌شان این بوده است که با گُسیختنِ رابطۀ بینِ این سازندگانِ خِشت‌ها و آدمیانِ امروز به یک گُسستِ همیشگی در فرهنگِ مترقّی دست یابند. آن‌چه در گذشته تولید و عرضه شده است، بخشی از ستون فقراتِ همان‌چیزی است که ما امروز در همۀ ابعاد روی آن تکیه کرده‌ایم. تعبیر به “عتیقه‌کاوی” در بررسیِ این آثار و تولیدکنندگانِ آن، اگر نه آگاهانه، حدّاقل به‌صورت ناآگاهانه یاری به همان تلاشِ ضدّ ِفرهنگی در چندپاره کردن و ازهم‌گُسیختنِ فرهنگِ مترقّی جامعۀ امروزِ ماست.

احسان طبری و سیاوش کسرایی در فضای پَسا انقلاب این ضرورت را حسّ می‌کرده اند که برای تداومِ هنر و ادبیّاتی که از بندهای دیکتاتوریِ ستم‌شاهی رها شده بود، چشم‌اندازهایی را مطرح و توجّهِ پی‌جویان را به این چشم‌اندازها جلب نمایند. گفت‌و‌گوی دو انسانی که صلاحیّتِ مباحثۀ علمی را در مقولۀ شعر و ادبیّات و فرهنگ و هنر داشتند، عملا گشودنِ راهی در پیشِ روی جوانانی بود که بیش‌تر از سرِ عاطفه به ادبیّات و شعر می‌پرداختند. توجّه‌دادن به این امر بود که “جزیره” نیستند، بل دریایی هستند که باید در طولِ تاریخی پیوسته ابعاد و حجمِ حضورِ خود را به بررسی بنشینند. آنها از راه‌های مختلفی که در سطحِ جهان و ایران پیموده شده و کمبودها و توانمندی‌های آن سخن گفته‌اند. گفت‌وگو رو به آینده دارد، امّا تلاشِ عمده‌اش را بر واکاویِ گذشته و کارِ گذشتگان هِشته است. در گفت‌وگو دیالکتیکِ تاریخیِ بررسی و کشف حاکم است و خواننده را با افق‌های جدیدی رودررو می‌کند. امری که امروزه پس از چهاردهه سانسور و سرکوبِ فرهنگی بی‌امان، جای خالیِ آن به شدّت احساس می‌شود.

نقد و بررسی” بنیانِ این گفت‌وگوهاست. مهمّ‌ترین امر در این گفت‌و‌گو احساسِ ضرورتی است که هر دو شاعر شرکت‌کننده در بحث برای طرحِ موضوع‌ها احساس می‌کنند. مسئولیّتِ عظیمی در این گفت‌وگوها موج می‌زند. نقشِ آزادی را در بیان به عالی‌ترین شکل تبیین می‌کند و از عدمِ اطاعتِ هنر و ادبیّات از دستورها به روشنی سخن می‌راند.

باز انتشارِ این آثار از دو جنبه برای ما اهمّیت دارد: ۱– ادایِ دینی است به تاریخِ پُرفرازوُنشیبِ فرهنگ این جامعۀ هماره دیکتاتورزده و دچارِ گُسست‌های تاریخی. ۲– ادایِ دین به دو اندیشمندی است که در طول عمر پرثمرِ خود در بالاترین حدّ ِتوانِ خود به پُرباری ادبیّاتِ مترقی و مردمی ایران یاری رسانده‌اند. در واقع این گفت‌وگوها، تبادل‌نظرِ غول‌هایی است که ممکن است انتشارِ امروز آن به مذاقِ کوتوله‌ها خوش نیاید.

. . . . .

در بخشِ نخست از مجموعۀ پیشِ‌رو، متنِ گفت‌وگوی سیاوش کسرایی و احسان طبری دربارۀ شعرِ امروزِ ایران را در قالبِ پرسش‌وپاسخ می‌خوانیم که در سه نوبت در طیّ سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ انجام گرفته است. در این نشست‌ها “دو شاعر به گفتگو می‌نشینند. مسائل را سیاوش کسرایی نه‌تنها مطرح می‌سازد، بل‌که پاسخِ خود را نیز بر آن مزید می‌کند و احسان طبری نظراتِ خود را در زمینه‌های مطرح‌شده بیان می‌دارد. گفت‌وگویی بدونِ سیر و سفرهای محقّقانه و روشن‌فکرانه.

در بخشِ دوم از این مجموعه، ابتدا “مشاعرۀ دو شاعر” را داریم. قطعه شعری که کسرایی پس‌از اوّلین دیدارش با احسان طبری در آبان ۱۳۵۹ تحتِ عنوان “اخوانیّه” برای او سُروده و پاسخِ مِهرآمیزِ طبری؛ اشعاری حاکی از عاطفه و ارادت و رفاقتِ هنری این دو غولِ ادبی.

در ادامه نیز تعداد ۹ مقاله در بابِ “شعر و شاعری”،  “نقد و تفسیرِ هنری” و “تئوری یا بوطیقای شعرِ” به خامه و از نظرگاهِ احسان طبری که پیش‌تر در آثار و کتاب‌ها و یا نشریاتِ ادبی نظیر “دنیا” و  “ارژنگ” و غیره انتشار یافته و اینک به مناسبت زادروز خجستۀ این دو انسانِ فرزانه گردآوری شده و در دسترسِ علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

 گردآورندگان

اُمید سحر، هاتف رحمانی، بهروز مطلّب‌زاده

بهمن ۱۴۰۱

لینک دانلود کتاب:

https://drive.google.com/file/d/1XWKixVmx4VJ02jRoikBDgZHoXunyXuyz/view?usp=sharing

https://akhbar-rooz.com/?p=192162 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
valli
valli
1 سال قبل

 احترام به هر کس که ذره ای به انسانیت تو افزود ، عبادت انسان مدرن است. 
– تشکر از شما-
——————————————————–
——————————————————————————-
اثر انگشت ما از قلب هایی که لمسشون کردیم هیچ وقت پاک نمی شه  
من از مردم متنفر نیستم ، فقط حس بهتری دارم وقتی دور و برم نیستند …… 
 
البته که امکان دوست داشتن یک انسان وجود داره اگر او را خیلی خوب نشناسی… 

 
️نمی دونم که آیا این اندوه است 
که ما رو به اندیشه وا می داره  
یا تفکری است که ما را اندوهگین می کنه  
———-
 
وقتی که همه به دنبال کور کردن کسانی هستند که خوب می بینند ، ساده ترین راه اینه که خودت رو به کوری بزنی ! 
خیلی بده که میبنی وباید کور باشی نه ؟ 
درد هممون یک چیزه ؛ 
ترسیدن . 
—————-
 
امروز روز من نبود. 
حتی می تونم بگم این هفته هم هفته من نبود. 
شاید بهتره بگم این ماه و حتی ساله هم ماله من نبود. 
یا درستره بگم  این زندگی هم زندگی من نبود .  
—————–
 
یکی از مهمترین چیزهایی که تو این سال ها یاد گرفتم اینه که، 
وقتی خوشبختی رو پیدا کردی، به پر و بالش نپیچ سوال پیچش نکن!… 
————
 
خنده ، یه التیامه 
بوسه ، یه پیوسته 
فراموشی ، یه ضرورته 
مهربانی ، یه نیازه 
آدم بی اونا متلاشی می شه 
آدم یه زخمه 
—————–
ترجمه عبارتهای چارلز بوکوفسکی : – آ آ شیک

valli
valli
1 سال قبل
پاسخ به  valli

با پوزش اشتباه نوشتاری رخ داد. درستش این است – :
—————————————–

وقتی که همه به دنبال کور کردن کسانی هستند که خوب می بینند ، ساده ترین راه اینه که خودت رو به کوری بزنی ! 
خیلی بده که میبنی وباید کور باشی نه ؟ 
درد همون یک چیزه ؛ 
ترسیدن . 
——————————————-
امروز روز من نبود. 
حتی می تونم بگم این هفته هم هفته من نبود. 
شاید بهتره بگم ، این ماه و حتی سال هم مال من نبود. 
یا درستره بگم ، این زندگی هم زندگی من نبود .  
—————–

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x