نمیتوان روز جهانی زن را در ایران گرامی داشت و چشم بر جنبش «زن ، زندگی ، آزادی» و مسائل و رویدادهای مربوط به آن بست. ویژگیهای شیوهی حکمرانی مسلط بر ایران با جهتگیری ضد زن و ابعاد گستردهی موارد نقض حقوق زنان در کشورمان سبب شده است تا ویژگیهای مطالبات و جنبش زنان در ایران به مراتب برجستهتر از تشابهات آن با مطالبات و جنبش زنان در جهان متعارف سرمایهداری باشد
گرامی باد ۸ مارس (۱۷ اسفند) روز جهانی زن
گرامیداشت روز جهانی زن، مستلزم چگونه رویکردی با مسائل، مطالبات و جنبش اجتماعی و سیاسی زنان در ایران است؟
۸ مارس که در واقع یادآور مبارزات شجاعانهی زنان کارگر در شهر نیویورک در سال ۱۸۵۷ و سرکوب خشن آن از سوی پلیس است، سه سال بعد به پیشنهاد بانو کلارازتکین رهبر برجستهی جنبش کارگری در دومین کنفرانس زنان سوسیالیست به عنوان روز جهانی زن پایهگذاری شد.
بیشک زنان ایران هم مانند همهی زنان در جهان سرمایهداری در معرض تضییع حقوق اجتماعی خود از سوی سیستم سرمایهداری قرار دارند و تأمین اساسی این حقوق، مستلزم پیشرفت مبارزهی طبقاتی و نابودی سیستم سرمایهداری است، در واقع نیز زنان هم مانند مردان و حتی بیشتر از آنها قربانی سیستم سرمایهداری به ویژه نوع نئولیبرال آن هستند. اما این همهی حقیقت نیست. نباید از یاد برد که در نتیجهی مبارزات مداوم زنان، بخشهایی از حقوق آنها در جوامع متعارف سرمایهداری تثبیت شده است اما در کشور ایران (و افغانستان) با نوع حاکمیتهای منسوب به اسلام سیاسی، ابتداییترین و بدیهی ترین حقوق زنان، به صورت گسترده نقض میشود. بر همین اساس مبارزهی زنان در ایران برای احقاق حقوق خود دارای دو وجه است که یکی از آنها مانند همه جای جهان جنبهی طبقاتی و ضد سرمایهداری داشته و جنبهی دیگر آن دارای جهت دفاع از حقوق بدیهی انسانی و اجتماعی چون حق آزادی پوشش، طلاق، حضانت فرزند، سفر و … است که از سوی شیوهی حکمرانی مسلط از آنها سلب شده است. این وجه از مطالبات زنان، مدرن و سکولار و ضد واپسگراییِ ریشه گرفته از ارزشها و هنجارهای شیوهی حکمرانی مسلط است. همین تحمیلها و موارد نقض حقوق زنان و تبعیضات جنسیتی، در واقع مانع از آن میشود که جهت مبارزات حق طلبانهی زنان ایران نیز مانند همهی زنان جهان، دارای بعد پررنگ اجتماعی و طبقاتی ضدسرمایهداری باشد. به قول لنین تنها با تأمین این مطالبات و حقوق بدیهی است که زمینه و شرایط آن فراهم میگردد تا زنان دریابند که آزادی واقعی آنها در گرو نابودی سیستم سرمایهداری است.
آیا در چنین شرایطی تأکید صرف بر جنبهی جهانی و طبقاتی ضدسرمایهداری روزجهانی زن، میتواند بیانگر درست شرایط و مطالبات زنان ایران هم باشد؟ پاسخ آشکارا منفی است. چرا که در شرایط کنونی، زنان ایران مجموعهای از مطالبات و حقوق بدیهی خود را دنبال میکنند که در کشورهای متعارف سرمایهداری و با شیوهی حکمرانیهای متعارف حاکم بر آنها، اساسأ بسیاری از آن ها تأمین شده است. چشم فروبستن بر این ویژگی جنبش زنان در ایران و همسان شمردن آن با جنبش زنان در سایر کشورهای جهان و تأکید صرف بر همان شعارهای عمومی، هیچ نشانی از واقع بینی اجتماعی ندارد. به عنوان مثال مطالبهی لغو حجاب اجباری در ایران با اینکه به هیچ وجه بیانگر غایت مطالبات زنان ایران نیست، اما میتواند یک دستاورد قابل توجه برای زنان باشد، در حالی که در سایر کشورها زنان از این حق برخوردارند.
نمیتوان روز جهانی زن را در ایران گرامی داشت و چشم بر جنبش «زن ، زندگی ، آزادی» و مسائل و رویدادهای مربوط به آن بست. ویژگیهای شیوهی حکمرانی مسلط بر ایران با جهتگیری ضد زن و ابعاد گستردهی موارد نقض حقوق زنان در کشورمان سبب شده است تا ویژگیهای مطالبات و جنبش زنان در ایران به مراتب برجستهتر از تشابهات آن با مطالبات و جنبش زنان در جهان متعارف سرمایهداری باشد. هر تحلیل واقع بینانهای از مسائل و جنبش زنان در ایران (و افغانستان) اگر به این مهم توجه نداشته باشد، اساساً نادرست و انحرافی است.
با در نظر گرفتن این واقعیت که برآمد جنبش «زن، زندگی، آزادی » در سال جاری در ایران همراه با نمادهای مشخص ستم و نیز مبارزه و فداکاری، مهر خود را بر جنبش دموکراتیک و عدالتخواهانهی جامعهی ایران زده و جنبهی ضد تبعیض جنسیتی ویژه به آن داده است، بر این اساس، شعارهای کلی و انتزاعی در بارهی روز جهانی زن و یادآوری و گرامیداشت آن با ارجاع به نمادهای تاریخی یا نمادهای مبارزه با زنان در سایر نقاط جهان در حالی که در سال گذشته، ایران مرکز نبرد برای حقوق بدیهی زنان بوده و بزرگترین ستمها بر زنان در ایران رخ داده و بیشترین مبارزات و فداکاریها در این حوزه در ایران صورت گرفته است، نشان از درکی دارد که یا قادر به تحلیل مشخص از وضعیت مشخص زنان در ایران امروز و شرایط کنونی کشور نیست، یا به دلیل رویکردهای محافظهکارانه، یارای برخورد درست و هدایتگر و تاثیرگذار با موضوع را ندارد. به همین ترتیب بدیهی است که تقلیل حقوق زنان به لغو حجاب اجباری و … که رسانههای فارسی زبان وابسته به غرب آن را دنبال میکنند، نیز بیانگر دامنه و عمق مطالبهگری و جنبش زنان ایران نیست. طبیعی است که جنبش زنان حق داشته باشد تا هر شخصیت و جریانی را که به مطالبات و حقوق بدیهی و کنشهای اجتماعی و سیاسی آنها توجه و اهمیت مناسب نشان نمیدهند، را متحد خود نداند.
در شرایطی که هر روز مدرسهی دخترانه یا خوابگاهی مورد تهاجم شیمیایی قرار میگیرد و نه تنها هیچ ارادهای برای شناسایی و بازداشت و محاکمهی مهاجمان در مسئولان مشاهده نمیشود بلکه افکار عمومی بر اساس فکتهای روشن بیشترین ظن را به نیروهای حاکم در این زمینه دارند و مردم برای اعتراض به این وضعیت در سطح کشور به خیابانها آمدهاند، اولویت امنیت و حقوق بدیهی زنان بیتردید بیش از سایر مطالبات جنبش گسترده دموکراتیک و عدالتخواهانهی مردم است. از این منظر، بی شک پایان بخشیدن به ایجاد فضای ناامنی در مدارس دخترانه و خوابگاههای دانشجویان دختر، نخستین گام در گرامیداشت واقعی روز جهانی زن در ایران و مقدم بر هر چیز دیگری است. عدم درک این بدیهیات، نه نسبتی با درک مارکسیستی و لنینیستی دارد و نه قادر به ارائهی تحلیل درستی از تحولات اجتماعی ماست. این درک توجهی به اسلام سیاسی و کارنامه و ویژگیهای واپسگرا و نامتعارف آن در جهان امروز از خود نشان نمیدهد. چنین نگاهی، به دیالکتیک مطالبات بدیهی انسانی، مطالبات دموکراتیک و اجتماعی و طبقاتی بی توجه است. تنها یک درک استاتیک و غیرخلاق از مارکسیسم است که بدون توجه به وضعیت خاص زنان و مسائل آنان در جامعهی ایران، ممکن است بکوشد تا به صورت کلیشهای با تأسی به نظریات مارکس و لنین، مسئلهی زن را صرفاً در چارچوب مناسبات اجتماعی و طبقاتی (که بی تردید در یک بازهی اجتماعی-تاریخی درست است)، مورد تحلیل قرار دهد. تنها یک درک مدرسهای و بی توجه به جوهر خلاق مارکسیسم و لنینیسم میتواند از درک چرایی اولویت مبارزه برای امنیت زنان و از جمله دانش آموزان دختر در قیاس با سایر مطالبات دموکراتیک و عدالتخواهانهی تودههای وسیع مردم در شرایط کنونی جامعهی ما غافل شده و از آن شانه خالی کند. درکی که توجه ندارد اولویت یافتن یک حوزه، مبارزه در سایر حوزهها را تعطیل نمیکند بلکه ضرورتی است که اتفاقاً تمرکز بر آن میتواند زمینه و گشایش فرصتهای بیشتر و بهتری را برای پیشرفت مبارزه در سایر حوزهها نیز فراهم کند.
سوسیالیستهای انقلابی در طول تاریخ ، پیگیرترین مدافعان حقوق دموکراتیک به صورت عام و حقوق اجتماعی زنان به صورت خاص بودهاند. و چنین است که برای اولین بار در جهان، زنان در اتحاد شوروی صاحب حق رای میشوند. امروز بزرگداشت روز جهانی زن در ایران نمیتواند با اولویت دادن به مطالبهی عمومی جامعه در برابر موج گستردهی ایجاد ناامنی مهندسی شده در مدارس دخترانه سطح کشور همراه نباشد.
اینکه حاکمیت ایران عضو پیمان شانگهای شود، روابطش را با روسیه و چین توسعه دهد و کاندیدای عضویت در بریکس شود و … و حتی این مناسبات از سطح جلسه و مذاکره و امضای توافقنامه و … فراتر نیز رفته و به اجرای پروژههای صنعتی متعدد در کشور هم بیانجامد (که چندان نمیتوان در این مورد خوشبین بود و در صورت اجرایی شدن اینگونه طرحها و پروژهها نیز با وجود دربرداشتن پتانسیلهای رشد و توسعهی درون زا ، بدون دموکراتیزاسیون حیات سیاسی و اجتماعی کشور به دستاوردهای دموکراتیک و عدالتخواهانه برای مردم نخواهد انجامید) و … ، نمی تواند نیروهای واقع بین چپ را مجاب کند که بر تضییع حقوق زنان و آن هم در این اشکال وحشیانه و گسترده که امسال مشاهده میشود، چشم فروبندند و آن را فرعی و حاشیهای ببینند، یا با آن با مسامحه برخورد کنند. به ویژه آنکه تجربهی تلخ چنین رویکردی از سوی بخشی از جنبش چپ ایران با رویکرد سرگوبگرانه و تبعیضآمیز حاکمیت در اوایل انقلاب وجود دارد که بعداً مورد نقد جدی نیز قرار گرفت. بعلاوه توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که در سالهای ابتدایی پس از انقلاب نه تنها چنین جنبش دموکراتیکی با این گستره و عمق در بستر جامعه وجود نداشت، بلکه پایگاه اجتماعی و سیاسی حاکمیت نیز بسیار گسترده بود که میتوانست برای نیروهای سیاسی چپ زمینهی درک نادرست از روند تحولات اجتماعی را فراهم آورد.
و البته بدیهی است که مدافعان واقعی و انقلابی سوسیالیسم، به اهمیت مجموعهی مطالبات دموکراتیک، عدالتخواهانهی سکولار، ملی و مبتنی بر صلح در جنبش دموکراتیک و بهویژه اولویت مطالبات بدیهی و امنیت زنان جامعه واقفند و هم در تاریخ این کشور در قالب تشکیلات دموکراتیک زنان ایران و … در این زمینه پیشگام بودهاند، هم اینک وظیفهی خود را در پیشگامی و هدایت این مبارزات به روشنی درک و دنبال میکنند.
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- پوپولیسم، پاسخی نابهجا به فاشیسم نئولیبرال – هنری ژیرو، برگردان: مسعود امیدی
- انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و خطر نئوفاشیسم- مسعود امیدی
- دوآلیسم تقلیلگرا، ناتوان از درک ماهیت پدیده ها – مسعود امیدی
- برنامهی حزب کمونیست فدراسیون روسیه : «برنامهی احیاء: ده گام به سوی حیات باشکوه » – برگردان: مسعود امیدی
وقتی صحبت از انقلاب زن زندگی آزادی می شود دیگر مطالبه نیست بلکه برنامه ی در دست اجراست حالا مجریان سیاستهای مطابق منافع زنان را چه کسانی نمایندگی می کند مسلما خود زنان است ما دیگر از کسی نمی خواهیم این کار را انجام بدهید یا ما این مطالبات را داریم بلکه تشکلات زنان هستند که خودشان باید مجری تصمیمات خودشان باشند لذا در نهایت این می شود چه کسی نباید نادیده بگیرد ؟ این دیگر حکومتهای سرمایه داری نیستند این خود زنان هستند که هم تصمیم گیر شده اند و هم مجری تصمیمات خودشان . کم کم باید یاد بگیریم که مسائل را از بالا با دماغ سربالا مطرح نکنیم بلکه باید عملا با مسائل برخورد کرد الان دوران تعیین تقدم و تاخر است که خود زنان باید انتخاب کنند .