شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

توماج، گیر نده – مرضیه شاه بزاز

می تونی تو کوچه فریاد بزنی:

آی حاج آغا نوکرتیم  

می تونی سینه تو تو انقلاب چاک بکنی

با تسبیح و تکبیرکنون

 تا می تونی مردمو  تیغ بزنی

اگه جرات نداری تمیز اختلاس کنی

می تونی یواش یواش آفتابه را بدزدی و از حسودی

هی هی هی غر بزنی!

.

تو که استعداد داری،

می تونی یه باغ پر گل تو خونه ت بذاری

پر دوز و کلک، حساب بانکی و تفنگ

هر چی  بخواهی و نخوای، شهر فرنگ!

می تونی با وضو 

ورد بخونی

جادو و جنبل بکنی

زن نامحرمو محرم بکنی

می تونی دو سه تا صیغه بکنی

هم سفر حج بری، هم لنگه ی فرنگ بری

یا می تونی همون داخل، مداح بشی، جمعه ها شیک بکنی  

تو ویلای شمالیت، هر کاری خواستی بکنی!

.

می دونم  مثل مجتبی

مواد فروش نمی شی

می دونم مثل الهدا تو حرم امام رضاش

جاکش دولت نمی شی

عوضش بیا خارج

نوکر خونه زاد بشی

با ثابتی داد بزنی آهای نقی!

.

می تونی کبوتر حرم بشی

الوف دولف سر کلاس

شاملوو را هی دار بزنی

اصلن چرا عارف نمی شی؟

میهمونیا

سیر که شدی

پیش یکی از خانوما، کنیزک و زرگر بخونی

پز بدی و تو حال بری

بعد شیخ اشراق بشی، کباب سیمرغ بخوری!

باد بکنی، بزرگ بشی!

اصلن چرا سروش نشی

خودتو انکار بکنی، چماق و ریشو ور داری، 

به بند تنبون هاروارد

بچسبی و 

گه بخوری، خوب بخوابی!

.

چرا جزو اصحاب نمی شی؟

نشنیده ای حراجیه؟

معدن بخوای، مجانیه؟

کارخونه ها تلمب تلمب  

شب نرفته، روز میاد، بانکدار می شی یا نفتو  بازرگان می شی!

اگه نشد

تا می تونی  تو کوچه ها ولو بشی، هی اسلامو  فحش بدی

فردا شبش سفره ی عباس بذاری!

یا شرعو انکار بکنی، تو اندرون، نماز حاجات بخونی!

.

اصلن تو یادت می آید

تک تیر باید می زدی تا سپاه استخدام بشی؟

.

می تونی جای این زبون تیز

روش روغن بزیری

تا  کم کم ک تا نرم نرمک

دورویی تو ذاتت بره

هی کلاه شرعی بذاری، دروغ بگی!

.

الاکلنگ! الاکلنگ!

بالا و پایین که انگار نمی ری

جالا که حالیت نیست اینا 

میشه مث آدما    

گیر ندی، هر چی به خوردت بدن، چیزی نگی؟

.

.

آتلانتا، نوامبر ۲۰۲۳

divanpress.com

مرضیه شاه بزاز

https://akhbar-rooz.com/?p=225701 لينک کوتاه

3 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مرضیه شاه بزاز
5 ماه قبل

با پوزش از توماج شریف و مبارز، این شعر نصیحتی است از زبان یک فرصت طلب عافیت خواه که امکانات عملکردهای متفاوتی را از دید خودش نسبت به موقعیت یک مبارز مطرح می کند، الان که خودم خواندمش، دیدم که انگار خطاب به خود توماج است با لحنی بد، که هرگز همچنین قصد ی در کار نبوده است. بخصوص بخش مطرح کردن سروش! می دانم خوانندگان شعر به این توضیح احتیاجی ندارند و مشخص است، ولی شاید تیترش را باید عوض می کردم که هرگز به هنرمندی مبارز و دربند بی احترامی نکرده باشم که قصد تحسین اوست!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x