اکنون ماهها است که همهگیریِ “ویروسِ کُرونا”- کووید ۱۹- بسیاری از کشورهای جهان را در نوردیده است. آمارها نشان از آسیبهای هولناکی میدهد که بیش از هرچیز بر جانِ میلیونها انسان وارد شده است. و این “داستانِ پُر آب چشم” هنوز جریان دارد و پایانِ آن در ابهامِ آشکاری گُم مانده است.
موضوعِ این یادداشت، از میانِ دهها موضوعِ در پیوند با این همهگیری، موضوعِ اعتراضهای دهها هزار انسان است که در ایران و در همهجا، بهویژه از یکی دو ماهِ پیش در برخی از کشورهای اروپایی، به خیابانها نیز کشیده و کشانده شدهاند و نشان از آن دارند که بیشتر اوج بگیرند.
از یک سو، محافلِ راست، راستِ تندرو، و فاشیستی، و از سوی دیگر، محافلی که قدرتِ سیاسی- حکومتها- را در دست دارند، در تلاش هستند تا از اعتراضهای مَردمی، از جمله در برخی کشورهای اروپایی- آلمان و ایتالیا …- به اعتراضهای دهها هزارنفری در خیابان هم فرا روییده، بهرهبرداری کنند:
در یکسو، گروهها و محافلِ پُر نفوذ و قدرتمندی مانندِ گروههای سیاسیِ راست، غولهای پنهانشده در لوای مذهب – مانند، “سنتولوژی”، “واتیکان”، “آستانِ قُدسِ رضوی و دیگر نهادهای مذهبی/ اقتصادیِ بزرگ در مذهبِ شیعه و سُنّی، و دیگر بنگاههای مذهبی/ اقتصادی-، و نیز گروهی از بنگاههای اقتصادی صف کشیدهاند. و در سوی دیگر، آنها که قدرتِ سیاسی- حکومتها- را در دست دارند، بههمراهِ بسیاری از احزاب بیرون از حکومت ولی همجنس با حکومتها و احزابِ حاکم، از چپ، میانه، راست (حتّی راستِ افراطی). در میانِ اینها امّا هستند گروهها و محافلی که در هر دو جبهه کار میکنند.
همزمانکه در آنسو، این اعتراضها را به سودِ راست، بهسوی مذهبِ سیاست/ قدرتپرست، و بهسوی سودجوییِ بیشترِ اقتصادی میکشانند،؛ در اینسو، بهاین اعتراضها مظنوناند، و آنها را بهانحای گوناگون تخطئه میکنند.
راستی را، داستان از چه قرار است؟ این اعتراضها را چهگونه باید ارزیابی کرد؟ آیا دستهبندیکردنِ این اعتراضها زیرِ عنوانِ نا روشنِ “اعتراضهای ضدِ کُرونایی” درست است؟ چه باید کرد تا نه در دامِ آنسوییها – یعنی نوعی ویژه از مخالفانِ حکومتها-، و نه در دامِ اینسوییها – یعنی حکومتها و همرهانِشان- در نیفتاد؟ موضع و ایستارِ مستقل و غیرِ حزبی و غیرِ سیاستورز، که با مَردُم نستیزد، کدام است؟
چنین پُرسشی، بیتردید در برابرِ همهی آن کسان و گروهها و محافلی مطرح است که در ایران، در اتّحادیهی اروپا، در آسیا … و به هرحال در کشورهایی که ویروسِ “کُرونا” آنها را در نَوَردیده است، به سر میبرند، و میخواهند مستقلّانه، هوشیارانه، انسانمدارانه، و آزادانه به این اعتراضها بنگرند، اعتراضهایی که درست در بحبحهی غوغاهایی پدید آمدهاند که آن دو جبههبندی، که در بالا به آنها اشاره شد، به سبب و یا به بهانهی ویروس بر پا کردهاند.
()()()
آنچه که تردیدی در آن نمیتوان داشت این است که سببها برای اعتراضهای برحقِّ مَردُمی در پیوند با “کُرونا”، در همهی کشورهای درگیر با این “همهگیری”، به روشنی و به فراوانی دیده میشود:
۱- واکنشهای آشفته، بحرانی، و غافلگیرانهی حکومتها با این “همهگیری”، که هنوز هم ادامه دارد.
بهرغمِ کوششهای گستردهی حکومتها و حوزهی سیاستِ وابسته به آنها برای اثباتِ “نقشِ راهبرانه”یشان در این همهگیری، باید تأکید کرد که اگر که بتوان در این مبارزه با “کُرونا” از چند “دستآوردِ”مهم نام برد، همانا آنها دستآوردِ بشرِ امروز در برابرِ ویروسِ “کُرونا” است که پیش از هرچیز، محصولِ پیرویِ مستقل و مسئولانهی میلیونها انسان از عقلِ سلیمِ خویش و از تجربهی شخصی و اجتماعی و از احساسِ مسئولیتِ فردی و جمعیِشان نسبت به جامعه است. بخش بزرگی از باشندهگانِ این کشورها تلاش کردند تا برای جلوگیری از گسترشِ ویروسِ “کُرونا”، از راهکارهای ضروری پیروی کنند. این را نباید به حساب همکاریِ این انبوه انسانها با حکومتهایِشان و یا به حسابِ رضایتشان از این حکومتها، و یا به حسابِ اعتمادِ آنان به حکومت و سیاست قلم داد کرد.- کاری که سیاست و حکومتها تلاش دارند انجام دهند-.
۲- افشاشدنِ بهرهبرداریهای سیاسی و اقتصادی از “همهگیری”:
الف- در حوزهی سیاست: از سویِ حکومتها و احزابِ حکومتی و احزابِ مخالفِ غیرِحکومتی، که برخیشان آرای تازهای به جیب زدند؛
ب- در حوزهی اقتصاد: بهویژه از سوی بنگاههای بزرگ. حتّی در همین چندماههی “همهگیری” هم، بخشی از اقتصادِ اینکشورها از سودهای کلان، و یا دستِکم همان اندازه کلان که در پیش از همهگیری، برخوردار بودند. و این در حالی است که بخشی بزرگ از کمکهای “کروناییِ” حکومتها – در حقیقت از جیبِ انبوه انسانها- به جیبِ همین اقتصاد واریز شد، ولی خودِ این اقتصاد کمکی درخور به “بحرانِ کُرونا” نکرد.
۳- فشارهای تازه و سنگینِ مالی و شغلی در پیِ محدودیتها برای مهارِ همهگیری، افزون بر فشارهای پیش از “همهگیری”، بر انبوهِ میلیونیِ کارگران و کارکنان و شاغلان، تا بنگاهدارهای کوچک، تا گروههای فرهنگی…
برای هر یک از این سببها، در هر کشوری، انبوهی از مدارک و مستندات وجود دارد؛ و در اینجا، گمان میرود، که نیازی به تکرارِ آنها نباشد.
()()()
این انبوه عظیم آدمیان، پیش از “کُرونا” هم، بیاعتمادیِ برحق و مسئولانه و مُستَنَدی نسبت به وجودِ تَرفَندها و توطئههای حکومتها و اقتصادها داشتند. برای بخش بزرگی از این باشندهگان، تردید و ظنّ نسبت به حکومتها و اقتصادهایشان در بهرهبرداریِ آنها از رویدادهای اجتماعی یا طبیعی، در پیش از “کُرونا” هم موضوعی بدیهی بود، که پس از “کُرونا” مستدلتر شده است. این موضوع اگرچه در ایران بسیار عریان است ولی در همهی کشورهای دیگر هم وجود دارد.
بخشی از این اعتراضهای خیابانی، چه در ایران، چه در اتّحادیهی اروپا و و یا جاهای دیگر، در زیرِ سایهی سیاهِ تأثیرگذاریِ گروهها و محافلِ راست و راستِ تندرو و فاشیستی، و مذهبی/ اقتصادی هستند. این گروهها تا امروز کمابیش توانستند بخشی از این اعتراضها را غصب کنند. ولی آیا همهی این اعتراضها و شرکتکنندهگانشان را میشود از آنِ این گروهها و یا خود حتّی عمدتاً متأثّر از آنان دانست؟ پاسخِ حکومتیها و پیرامونیهای قدرتهای سیاسی به این پُرسش، مثبت است. آنها با استناد به دیدگاههای این گروهها و محافل، و بهویژه با هیاهوگری در پیرامونِ دیدگاهِ آنان موسوم به “نظریهی توطئه”، و در زیرِ عنوانِ “مقابله” با این دیدگاه، میکوشند با بسیجکردنِ همهی رسانهها، به “نظریهی توطئه” و به گرایشِ منفی و بیاعتمادیِ ریاکارانهی این محافلِ ارتجاعی به حکومتها چنان بتازند، که در خلالِ آن بتوانند آن دیدگاههای انتقادیِ درست را، و نیز آن بیاعتمادیِ مُستَدلِّ صدها میلیون انسان نسبت به سیاست و حکومتها را، که در همهی جهان پراکندهاند، و با مدارک و اسناد و با روشِ علمی به افشای “پُشتِ پرده”ها و توطئههای سیاستمداران و اقتصادمداران میپردازند، بیاعتبار اعلام کنند.
در حقیقت آنها میکوشند تا به بهانهی “هَرَسکردنِ درختِ اعتراض”، آن شاخههای پُربارِ این درختِ تنومند را هم بِکَنَند؛ اگر که نگوییم میخواهند خودِ این درخت را از ریشه بردارند.
()()()
اکنون که زمانی از این اعتراضها میگذرد، تردیدی نیست که صدای این اعتراضها آمیزهای است از:
– اعتراضِ برحق نسبت به بیکفایتیهای حوزهی سیاست در مهارِ این همهگیری.
– اعتراضِ برحق نسبت به بهرهبرداریهای سیاست و اقتصاد از بحرانِ “کُرونا”.
– اعتراضهای برحق کسانی که بهرغمِ کمکهای حکومتی، شغلِشان را – کامل یا نیمهکامل- از دست دادند،
– اعتراضهای برحقّ کسانی که اگرچه کارِشان را هنوز از دست ندادند ولی خود را از سوی بنگاهداران و صاحبکارهایشان مغبون و “ابزارشده” احساس میکنند.
– اعتراضهای برحقّ بنگاهدارانِ خُرد.
– اعتراضهای برحقِ اندیشهورزان و منتقدانِ سیاسی/ اقتصادیِ این جوامع…
()()()
نمونههای اعتراضهای بر حقِّ مَردُم در پیوند با “همهگیریِ کُرونا”، امروزه در سراسرِ جهان، در ایران و در همهی کشورهای درگیر با “همهگیری”- بهرغمِ هر نوع نظام و حکومتی که بر آنها حاکم باشد -، آشکار یا فروخورده وجود دارد. تردیدی نمیتوان داشت که بخشِ مهمّی این اعتراضها، بخشی از آن نیرویی است که بنا بر تحلیلها و نیز بنا بر امیدِ میلیونها انسانِ این کرهی خاکی، میباید بر پایهی تجاربِ این”همهگیری”، دگرگونیهایی ریشهدار را در جوامع رقم بزند.
دستهبندیکردنِ همهی این اعتراضها زیرِ عنوانِ نا روشنِ “اعتراضهای ضدّ کُرونایی” درست بهنظر نمیرسد. افشای بهرهبرداریهای سیاسیِ گروهها و محافلِ ضدّ مَردُمی از این اعتراضهای برحقِ مَردُم- اعتراضهایی که آشکارا و عمدتاً بر ضدّ بیکفایتیهای سیاست و اقتصادِ کشورِشان در مهارِ “همهگیری”، و نیز بر ضدِّ بهرهبرداریهای سیاست و اقتصاد از موضوعِ کرونا هستند-، کاری است بایسته و انسانی؛ ولی اگر این افشاءگریهایِ بایسته و انسانی، با پشتیبانیِ نقآدانه از همین اعتراضهای برحق درنیامیزد، و با افشای بدونِ استثناءِ بیکفایتیهای حکومتها در مهارِ این “همهگیری”، و نیز با افشای سودجوییهای سیاست و اقتصادِ هر یک از این کشورها از موضوعِ “کُرونا” تکمیل نگردند، آنگاه این افشاءگریهای بایسته و انسانی، خواسته یا ناخواسته، به ناگزیر، در خدمتِ همان حکومتها و احزاب و نیروهای همجنس با آن حکومتها قرار میگیرند؛ و به ناگزیر، از بایستهبودن، از مستقلبودن، و از مَردُمیبودن تُهی میشوند.
منتطر مبارزات طبقاتی و یا هرج ومرج سختی باید بود اگر واکسن مناسبی تولید نشود!